بامداد زاگرس آنلاین - اسماعیل کمالی :همیشه آن که می رود کمی از ما را/با خویش میبرد/کمی از خود را،زائر/با من بگذار
(کتاب هفتاد سنگ قبر ص ۱۳۳ سنگ شاد)
یدالله رویایی متخلص به رویا در ۱۷ اردی بهشت ۱۳۱۱ در دامغان چشم به جهان گشود.آموزش های ابتدایی تا دبیرستان را در زادگاهش سپری کرد و برای ادامه تحصیل به دانشسرای شبانه روزی تربیت معلم تهران رفت، او چند سالی به تدریس و سرپرستی اوقاف دامغان مشغول بود.
اگر چه او در نوجوانی و جوانی مانند اکثر نویسندگان و شاعران هم عصر خود دارای تمایلات مارکسیستی و چپ گرایانه بود و مدتی در حزب توده عضویت داشت.
رویایی پس از کودتای ۲۸ مرداد چند ماهی از دامغان فراری شد و اسفند همان سال دستگیر و در زندان های متعددی همچون زندان باغ شاه،زیر طاغی،زندان موقت و در سال ۳۶ در زندان لشگر ۲زرهی سلطنت آباد محبوس بود.
*نفس بگشا
تا نشانم دهی
راه من
از آه توست*
رویایی پس از خلاصی از بند اولین اشعار خود را بدست چاپ و نشر سپرد و همزمان به کسب تحصیل در رشته حقوق سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران پرداخت و با مدرک دکترای حقوق بین الملل فارغ التحصیل شد.
او به استخدام وزارت دارایی در آمد و در دیگر مراکز دولتی همچون وزارت نیرو و سازمان تلویزیون ملی ایران به کار مشغول شد...
یدالله رویایی هفته نامه ادبی بارو را که ترکیبی از تخلص های بامداد و رویا بود را به همراه احمد شاملو در سال ۱۳۴۴ تاسیس و منتشر کرد.
او در سال ۱۳۴۶ انتشارات روزن را به اتفاق محمود زند و ابراهیم گلستان تاسیس کرد و به چهپ و نشر کتاب پرداخت و در سال ۱۳۴۷ با زنی سویسی بنام مادلن ازدواج کرد.
*ای خطبه های آب
بر میزهای مفرغی دریا!
ای کاش با فصاحت سنگین این کبود
اندام من تلفظ شیرین آب بود!*
رویایی با تاثیری که از تفکر ادموند هوسرل و فلسفه ی پدیدار شناختی او گرفته بود توانست نگرش حجم گرایی(اسپاسمانتالیسم) را در قالب سبکی ادبی در میانه ی شعر سپید و شعر موج نو معرفی کند.
او در این مهم با همراهی شاعران آوانگارد(پیشرو) توانست اقبال و علاقه مندی شاعران نسل هایی بعد را جلب کند و برگی جدید و نگاهی متفاوت به شعر و ادبیات فارسی اضافه کند، به قول هرمز علی پور از شاعران و موسسان ۴گانه موج ناب :رویایی خودش به فرهنگ شعر ایران به اندازه ی یک کتابخانه اضافه کرد.
رویایی میدان مغناطیسی است که در ساز و کار زبان فارسی، چه از لحاظ حسّیات لفظی و چه از لحاظ روابط لغوی ؛جایگاه بس مداخله جویانه دارد ،در دنیای شعری رویایی کلمه معنایش را در کاربرد های رایج از دست میدهد.
او در دو مجموعه ی دلتنگی ها و دریایی ها ست که اساس شعر حجم را شیرازه می بندد، اگر چه شعر حجم فرانر از ایهام مشروط بود اما خودش شعر حجم را اینگونه تعریف میکند:
حجم گرایی آنهایی را گروه میکند که در ماورای واقعیت ها به جستجوی دریافت های مطلق،فوری و بی تسکین اند.
_مطلق است زیرا از علت غایی واقعیت برخاسته
_فوری است زیرا در رسیدن به دریافت از حجمی که بین دریافت و واقعیتِ مادر بوده به سرعت پریده بی آنکه علامتی از خود باقی گزارد
_بی تسکین است زیرا برای جستجوی حجمی برای پریدن جذبه ی حجم های دیگریست که عطش کشف و جهیدن می دهند.
رویایی معتقد است که شاعر در شعر حجم حقیقت را صریح نمیگوید بلکه حقیقت را در نقطه ای دور از ذهن مخاطب در تکاپوی یافتن واقعیتِ مادر به چالش کشیده شود و این حقیقت ، حقیقتی سیال خواهد بود. شاید مخاطب هرگز نفهمد آن حقیقتِ مادر چه بوده است اما همواره میداند که چیزی در کار بوده و در جستجوی آن به تلاش میپردازد.
*درخت تنهایی را می داند
و صدا ها را به نام می خواند
جنگل جامعه ای اسیر است
و درخت حافظه ای مغشوش
چه کند گر زنجیرش را نستاید؟
گر خاک را نشناسد؟*
رویایی در سال ۱۳۵۴ به نوعی به تبعید خود خواسته به پاریس می رود و با پیروزی انقلاب این تبعید ادامه می یابد.
او در پاریس دست به تاسیس《مدرسه زبان و ادبیات فارسی》در سال ۱۳۵۸ زد.
یدالله رویایی سالها در 《آنوِرونویل》،ده کوچکی در مزارع نور ماندی زندگی می کرد او عضو خانه نویسندگان(mel) و عضو جامعه اهل ادب(SGDL) فرانسه بود اما ده سال آخر عمر پر بار خویش راددر پاریس سپری کرد.
از آثار مهم یدالله رویایی می توان به:
_هفتاد سنگ قبر
_لبریخته ها
_دلتنگی ها
_دریایی ها
_من گذشته؛امضا
_در جستجوی آن لغت تنها
_از سکوی سرخ
_هلاک عقل به وقت اندیشیدن
_بر جاده های تهی
_از دوستت دارم
اشاره کرد، اما رویایی پس از عمری تلاش و تحریر و تالیف و تاثیر ودریافت جوایز متعددی از جمله نشان شوالیه ادبیات فرانسه در ۲۴ شهریور ۱۴۰۱ در پاریس چشم از جهان فرو بست.
* در هیبت تلاطم توفان زندگی
افتاده ام چو ماهی دریا به کام موج
افتاده ام چو ماهی دریا و هر زمان
گاهی به قعر می سپرم راه و گه به اوج
تاول به پا زرنج زمان در نشیب عمر
سرگشته چون ستاره بیرنگ صبحگاه
سرگشته چون ستاره ی از خود رمیده ای
در ظلمت رمیده ی سوسوی یک پگاه
و اما بعد...
یدالله رویایی بیشترین تاثیر را بر شاعران نسل های بعد داشت شعر و سبک او سخت و دیر فهم بود،شاید باید گفت بیشترین مخاطب شعر رویایی شاعران دیگر بودند و به همین دلیل برازنده است که او را شاعر شاعران بنامیم.
بعد از شعر حجم و شعر موج نو و شعر موج ناب که خود را بر سینه ی ستبر ادبیات فارسی ثبت نمودند دهه ی شصت و هفتاد درگیر انقلاب،جنگ تحمیلی و فضای بسته ی پس از آن سالها شعر در محفل های مخفی و به صورت غیر رسمی و غیر کارگاهی جریان داشت تا دهه ی هشتاد که شاعران این دوره را دهه ی هشتادی ها میگویند که متاثر از هلاک عقل به وقت اندیشیدن و از سکوی سرخ رویایی و ساختار و تاویل متن بابک احمدی بودند.
ما شاعران دهه ی هشتاد آنقدر که از رویایی تاثیر گرفتیم و آموختیم از شاملو و دیگر نامداران نیاموختیم.
رویایی شاعرانه زیست بدون حاشیه و پر تلاش بود و هیچگاه قلم به توجیه یا دفاع از خویش نفرسود،
و آخر اینکه این بزرگ مردان عرصه ی ادب و هنر این سرزمین هیچگاه نمی میرند آنها در رقص علف و بوی گل و صدای آب ادامه خواهند یافت.
شاید مرگ آنها این تلنگر را به روح و جان ما وارد کند، که ما چه کرده ایم؟
۱۴۰۱/۶/۲۵
مرحع: شوشان
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه