به گزارش بامداد زاگرس آنلاین:پریسا مسعودی در یادداشتی نوشت: وارد بازار نعلبندان که می شوم، شور زندگی را در قلب تپنده گرگان احساس می کنم. بازاری که دالان هایش پر از حس خوب جنب و جوش مردم ، تلاش مغازه داران و صدای دستفروش ها برای فروش محصولاتشان است.
دکانهایی که کنار هم صف کشیدهاند با سقفهای شیروانی خود یادآور بارانهای همیشگی شمال هستند،
و بناهای تاریخی داخل بازار مثل حمام قاضی، مسجد جامع، تکایای قدیمی، آبانبار و عمارت محمدشاه، حال و هوای یک بازار اصیل و سنتی ایرانی را تداعی می کند.
نعلبندان برخلاف دیگر بازارهای قدیمی ایران، سرپوشیده نیست و روباز بودن آن به خاطر شرایط اقلیمی بوده است و همین امر این بازار را از سایر بازارهای سنتی کشور متمایز می کند و می توان گفت از نظر سبک معمارى یکى از زیباترین و قدیمی ترین بازارهای شمال ایران ( با بیش از ۱۰۰۰ سال قدمت) به شمار می رود.
بازار یک راسته اصلی دارد که از خیابان امام خمینی شروع می شود و به سمت بافت تاریخی گرگان می رود. نعلبندان ۱۵۰ مغازه و غرفه و چند راسته فرعی دارد.
از میان بازار نهر آبی هم عبور می کند.
در راسته ها شروع می کنم به قدم زدن و عکس گرفتن. در یکی از راسته ها، مردی میانسال کنار سوپرمارکت انتهای راسته ایستاده که خودش را ابوالفضل نیک چهره معرفی می کند.
نیک چهره صاحب سوپر مارکت است و عکاسی من توجه اورا جلب کرده است. به من می گوید عکاسی از بازار نعلبندان به دلیل رنگ های متنوع محصولات، طرفداران زیادی دارد و خیلی ها این بازار را برای گرفتن عکس های حرفه ای و زیبای خود انتخاب می کنند.
از او می پرسم چقدر از تاریخچه نعلبندان اطلاع دارد؟
می گوید قبل از من پدرم صاحب این مغازه بود و از همان دوران کودکی من به این بازار رفت و آمد داشتم. آن موقع ها نعلبندان یکی از شلوغ ترین بازارهای گرگان بود.
در آن زمان در یکی از راسته ها که به راسته بزازان مشهور بود، محلی برای نعل زدن اسب ها وجود داشت و کاروان هایی که از این مسیر عبور می کردند اسب های خود را در آن جا نعل می زدند و نام بازار نعلبندان هم از آن گرفته شده است.
نیک چهره می گوید: راستههای مختلف این بازار در طول سال ها از بین رفته است و تنها بقایای بعضی از آن ها به چشم می خورد.
حالا به جز راسته چلنگران و آهنگران، راستهای دیگری باقی نمانده است.
از او تشکر می کنم و به طرف تکیه نعلبندان به راه می افتم که از نظر معماری و شهرسازی یکی از فضاهای ارزشمند شهری بافت تاریخی گرگان است.
مغازه دار مسنی که پرس و جوی من را راجع به تکیه از مردم می شنود جلو می آید و می گوید: از قدیم الایام، هویت نعلبندان به تکیه آن بوده است.
بعد با صدای خوشی متن کتیبه ای که در تکیه وجود داشته و حال از بین رفته را می خواند:
این قصر نیلگون که دم از خلد میزند/ روزی که کشته گشته چو سلطان نینوا
این تکیه که شورش او عرش می رود/ از ناله های زار محبان کربلا
گفتا خرد نویس هزارو دویست ویک/ تاریخ بهر تکیه سلطان کربلا
پیرمرد همچنان که زیر لب زمزمه می کند از من دور می شود و من هم راه می افتم و به کنار کبابی سرحدی می رسم.
با زن و شوهر جوانی که می گویند تازه عقد کرده اند گفتگو می کنم و می پرسم به عنوان نسل جدید چقدر با تاریخچه نعلبندان آشنایی دارند؟
زن جوان که خود را (مریم.م) معرفی می کند می گوید: از تاریخچه نعلبندان به طور دقیق اطلاعی ندارم ولی این بازار برای ما بوی گذشته های اصیل و سنت های نیاکانمان را می دهد. مادرم تعریف کرده که مثل خیلی از عروس و دامادهای دیگر آن زمان، آن ها هم بعد از خرید عروسی و خریدن طلا از خیابان امام خمینی، همراه فامیل ها و قوم و خویش به کبابی سرحدی آمده بودند تا شام را در کبابی یک بازار سنتی صرف کنند. اگر چه امروزها رسم و رسوم خرید ازدواج دستخوش تغییر شده و به شکل مدرن در آمده است، اما تجربه سبک و سنت های پدران و مادرانمان هم خالی از لطف نیست.
از همسر مریم در مورد سنت های گذشته در نعلبندان می پرسم. می گوید: یادم می آید که از کودکی در ماه محرم همراه پدرو مادرم در محله های قدیمی گرگان و مخصوصا نعلبندان به عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) می پرداختیم. مخصوصا مراسم طوق بندان نعلبندان که همیشه برایم جالب بوده است.
برای این زوج جوان آرزوی خوشبختی می کنم و به سراغ یکی از مغازه داران می روم.
از ماشاالله رضایی که سیب زمینی و پیاز می فروشد می پرسم نعلبندان گذشته با نعلبندان امروز چه تفاوتی دارد؟
می گوید: قبل ترها بازار نعلبندان پر رفت و آمد تر از الان بود. بیشتر مردم شهر از نعلبندان خرید می کردند ولی حالا در هر محله ای چندین مغازه میوه فروش وجود دارد و مردم اغلب از همان مغازه داران محل، خرید می کنند و همچنین وجود بازاری که در ۱۵ متری وجود دارد باعث شده مغازه دارانی که در راسته های نعلبندان به امرار معاش می پردازند، فروش کمتری داشته باشند.
به سمت دیگری راه می افتم. بوی خوش نان از نانوایی نعلبندان به مشام می رسد. نانوایی که به پخت نان های خوب شهرت دارد ولی ترجیح می دهم از زن دستفروش زیارتی، بسته آخر نان محلی اش را بخرم.
قدم زنان داخل بزازی که در قسمت آغازین بازار قرار دارد و یکی از مراکز عمده فروش پارچه است، می شوم و گشتی و گذارم به نعلبندان را از همان مکان، به پایان می رسانم.
گفتنی است نعلبندان به لحاظ ارتباطات اقتصادی، اجتماعی، مذهبی و تبادل اخبار و اطلاعات از جایگاه ویژه ای در شهر گرگان و در میان شهروندان گرگانی برخوردار است و کماکان به عنوان یکی از بازار های معروف و فعال محلی این شهر به حیات خود ادامه میدهد.
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه