BAMDADZAGROSONLINE.IR
کد خبر : 505911
چهارشنبه 3 دی 1404 ، 09:35

رسانه مسئولیت اجتماعی:یکی از نخستین اقداماتی که شرکت‌ها در آغاز مسیر پایداری خود انجام می‌دهند، «تحلیل متریالیتی» است؛ فرآیندی برای شناسایی و اولویت‌بندی موضوعاتی که بیشترین اهمیت را از منظر پایداری دارند.

به گزارش بامداد زاگرس آنلاین و به نقل از رسانه مسئولیت اجتماعی سیده سمیه رضوی-مشاور مسئولیت اجتماعی و پایداری  در یادداشتی نوشت :  ریشه این مفهوم به حسابداری مالی بازمی‌گردد؛ جایی که «متریالیتی مالی» به اطلاعاتی اشاره دارد که افشا یا عدم افشای آن‌ها می‌تواند بر تصمیمات اقتصادی ذی‌نفعان اثر معنادار بگذارد.

در حوزه پایداری، متریالیتی فراتر از اعداد و صورت‌های مالی تعریف می‌شود. این مفهوم به شناسایی و اولویت‌بندی موضوعات زیست‌محیطی، اجتماعی و حکمرانی (ESG) می‌پردازد؛ موضوعاتی که هم بر عملکرد و ارزش‌آفرینی بلندمدت شرکت اثرگذارند و هم پیامدهای مهمی برای جامعه و محیط‌زیست دارند. به بیان ساده، متریالیتی به شرکت‌ها کمک می‌کند تشخیص دهند «روی چه چیزهایی باید تمرکز کنند» و منابع محدود خود را کجا به کار بگیرند.
با این حال، تجربه بسیاری از شرکت‌ها نشان می‌دهد که تحلیل متریالیتی اغلب به یک تمرین گزارشی محدود می‌شود؛ تمرینی که بیش از حد به قضاوت‌های کیفی، نظرسنجی‌ها و برداشت‌های ذهنی متکی است و کمتر به تحلیل ساختارمند ریسک و عدم قطعیت می‌پردازد. اینجاست که مدیریت ریسک می‌تواند نقشی تعیین‌کننده ایفا کند.
استاندارد بین‌المللی ISO 31000:2018 چارچوبی نظام‌مند برای مدیریت ریسک ارائه می‌دهد و ریسک را به‌عنوان «اثر عدم قطعیت بر اهداف» تعریف می‌کند. این تعریف، به‌طور طبیعی با منطق متریالیتی هم‌راستا است؛ چراکه بسیاری از موضوعات متریال پایداری، در عمل همان ریسک‌ها و فرصت‌هایی هستند که می‌توانند تحقق اهداف استراتژیک سازمان را تحت تأثیر قرار دهند.
ISO 31000 تأکید می‌کند که مدیریت ریسک باید در بطن حاکمیت سازمانی و فرآیندهای کلیدی تصمیم‌گیری نهادینه شود، نه اینکه صرفاً وظیفه یک واحد تخصصی باشد. ماهیت منعطف و غیرتجویزی این استاندارد باعث شده است که ریسک‌های زیست‌محیطی، اجتماعی و حکمرانی (ESG) نیز بتوانند در کنار سایر ریسک‌های سازمان، در یک چارچوب مشترک شناسایی و تحلیل شوند.
در عمل، این هم‌پوشانی مفهومی به شرکت‌ها امکان می‌دهد از خروجی‌های فرآیند مدیریت ریسک – مانند شناسایی ریسک‌ها، تحلیل احتمال وقوع و شدت اثرات – به‌عنوان ورودی‌های معتبر برای تحلیل متریالیتی استفاده کنند. بسیاری از ریسک‌های نوظهور ESG، همان موضوعاتی هستند که ذی‌نفعان نسبت به آن‌ها حساس‌اند و انتظار دارند در گزارش‌های پایداری به‌صورت شفاف به آن‌ها پرداخته شود.
به‌کارگیری چارچوب ISO 31000 در آنالیز متریالیتی می‌تواند چند نتیجه عملی مهم به همراه داشته باشد: شناسایی نظام‌مند موضوعات متریال بر پایه ریسک‌های واقعی، اولویت‌بندی موضوعات بر اساس احتمال و شدت اثر به‌جای اتکای صرف به قضاوت‌های کیفی، و در نهایت، هم‌راستایی بهتر میان استراتژی سازمان، مدیریت ریسک و گزارش‌دهی پایداری.
از این منظر، مدیریت ریسک نه‌تنها مکمل متریالیتی است، بلکه می‌تواند به زبان مشترکی برای تصمیم‌گیری پایدار تبدیل شود؛ زبانی که متریالیتی را از یک الزام گزارش‌دهی، به ابزاری عملی برای هدایت تصمیمات مدیریتی و تخصیص منابع ارتقا می‌دهد.

 

نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !

ارسال دیدگاه
ارسال نظر
captcha