به گزارش بامداد زاگرس آنلاین و به نقل از ایسنا:مربی صادق بیتسیاح مدالآور خوزستانی پارالمپیک توکیو با گلهمندی از مسئولان بابت بیاهمیتی به وی، گفت: روحیه من صفر است و حالم از خودم بابت تمام زحماتم، بهم میخورد و جانم به لبم رسیده است.
خالد خضری اظهار کرد: گناه منِ مربی چیست که از شاگرد خودم یعنی صادق بیتسیاح که یک مهره سوخته بود، یک ورزشکار مدالآور پارالمپیکی ساختم اما بعد حتی مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان، استاندار و فرماندار، من را به عنوان یک مربی سازنده ندیدند؟
وی بیان کرد: من در سرما و گرما کنار ورزشکارم بودم؛ در روزهای شرجی اهواز و در بارندگیها با او تمرین میکردم اما تنها به خاطر اینکه مدرک مربیگریام آماده نشده بود، نه تنها از من تقدیر نشد و نادیده گرفته شدم، بلکه از اعزام به همراه ورزشکارم به توکیو محروم شدم، در حالی که من به صورتی با بیتسیاح کار کرده بودم که پیش از اعزام رکورد پارالمپیک را در تمرینات جا به جا کرد. یعنی من به صورت حرفهای با ورزشکارم کار کردم.
این مربی دو و میدانی گفت: من در همه حال تلاش کردم تا ورزشکارم به مدال پارالمپیک برسد تا افتخاری برای همه باشد. از طرفی هم خوشحال بودم که خودم نیز دیده میشوم و از من تقدیر میشود. منِ مربی به پول آن مراسم تقدیر نیاز داشتم زیرا من دارای یک خانواده مستضعف هستم و اکنون صاحبخانه به دنبال این است که ما را از خانه بیرون کند و خدا میداند که اگر ما را بیرون کند، با پول اندکی که در این خانه رهن نشستهایم، در هیچ روستایی به ما خانه نمیدهند. هیچ کس نمیداند چه فشاری روی من و خانوادهام است.
وی بیان کرد: اگر به مربی اهمیت داده میشد و مسئولان میدانستند در کنار ورزشکاری که به مدال پارالمپیک رسیده، منِ مربی هم وجود داشتم و از جان مایه گذاشتهام، شاید الان صاحبخانه به دنبال بیرون کردن من و خانوادهام نبود و به زندگیام سر و سامان میدادم و با خیال راحت بازهم ورزشکاران دیگری را برای مدالآوری آماده میکردم. چرا مدیرکل ورزش خوزستان من را نمیبیند؟ به خدا باور کنید اگر ما مربیان نبودیم خیلی از ورزشکاران تاکنون مهره سوخته بودند. باور کنید آنها هرگز به مدال نمیرسیدند و این چنین دل مردم ایران شاد نمیشد.
خضری عنوان کرد: باید همان طور که صادق بیتسیاح و سایر ورزشکاران مدالآور دیده شدند، منِ مربی و سایر مربیان هم دیده شویم. دل من واقعا پُر است. از یک طرف به منِ مربی اهمیت ندادند و از یک طرف صاحبخانه چون پولی نداریم، میخواهد ما را بیرون کند. گناه منِ مربی چیست؟ حتی خواستم مدیرکل ورزش استان را ببینم تا با او حرف بزنم، مسئول دفترش میگوید شمارهات را بده تا بتوانی وقت ملاقات بگیری و همچنان منتظر ملاقات با او هستم. نمیدانم قضیه چیست اما این رفتار درست نیست. آیا اشتباه کردم یک ورزشکار پارالمپیکی را آماده کردم تا به مدال برسد؟
وی افزود: انگار کسی من را نمیشناسد و چرا باید حق من خورده شود؟ روحیه من صفر است و حالم از خودم بابت تمام زحماتم، بهم میخورد و جانم به لبم رسیده است. خدا میداند در روزهای شرجی که همه زیر کولر بودند، من سراپا خیس عرق بودم تا فقط به ورزشکارم کمک کنم که در پارالمپیک به مدال برسد. آیا حق من این است که در استانم کسی به من اهمیت ندهد؟
این مربی گفت: من حتی از هیات ورزشهای جانبازان و معلولان و بیتسیاح هم انتظار داشتم که به من اهمیت دهند. متاسفم برای خودم که حتی شاگردم در یکی از مراسمهایی که از او تجلیل شد، اسمی هم از من نیاورد. این حق من است؟ از فدراسیون هم انتظار همکاری داشتم که متاسفانه همکاری نکرد. حداقل در استان به من اهمیت دهند و مدیرکل ورزش، استاندار و بهزیستی شرایط من را درک کنند و من را ببینند.
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه