روستای سرشط یکی از روستاهای بخش چلو در اندیکا است که پس از وقوع چند زلزله پیاپی در منطقه و با توجه به بافت سنگی خانهها، تخریب شده است. معماری این روستا پلکانی است و مردم در خانههایی با دیوارهای سنگ چین شده و سقفهایی با تیرهای چوبی زندگی میکنند.
قبل از زلزله هم، هیچی نداشتیم
رحیم یکی از ساکنان روستای سرشط است که در زلزله اندیکا، خانهاش خراب شده است. میگوید: "ما که قبل از زلزله هم، هیچی نداشتیم. توی خونههای سنگی و دل کوه با چند تا دام، زندگی میکردیم ولی زلزله همین خونههای سنگی رو هم از ما گرفت و الان آوارهایم و جایی واسه زندگی نداریم."
رحیم که دست راستش در زلزله آسیب دیده است، میگوید" از وقتی که زلزله اومد، اینقدر مدیر و مسئول به سرشط اومد که خودمون باورمون نمیشه، ولی چه فایده که هنوز هیچی تغییر نکرده و تازه دارن آواربرداری میکنن و معلوم نیست کی قراره واسمون خونه بسازن؟ اینجا کوهستانه و سرما داره میاد. اینجا برف و بارون داره و ما هنوز سقفی نداریم؛ این چادرهایی هم که دادن کوچک هستن و واسه ما فایده ندارن".
نگران زمستان هستیم
اهالی روستای سرشط، نگران زمستان هستند و از آمدن باران و برف هراس دارند. آنها در سیاه چادرها و چادرهای هلال احمر زندگی میکنند اما خانهها و جایگاههای دامشان تخریب شده است و چشم انتظار ساختن دوباره این سرپناهها هستند.
عزت ۴۰ سال است که در روستای سرشط زندگی میکند. او میگوید: "اینجا نه ما سرپناه داریم و نه احشامی که داریم. احشام حتی غذا هم ندارن و وضعیت خوب نیست. زمستون داره میاد و ما خیلی نگران هستیم چون بعد از زلزله نمیتونیم بریم توی خونههامون و مجبوریم توی چادر زندگی کنیم".
چهره عزت درهم و نگران روزهای سرد زمستان است. میگوید: "دیروز بارون اومد. اینجا اگه برف بیاد دیگه نمیتونیم حتی سر از خونه بیرون بیاریم البته الان که خونه نداریم و کلا بی پناهیم. واسه ما که جمعیتمون زیاده این چادرهایی که دادن کوچیکه و اصلا به درد زندگی نمیخوره. تازه ما احشام داریم که باید نگهداریشون کنیم از سرمای زمستون، ولی واسه اونا هم جایی نداریم و زلزله هرچی رو که داشتیم خراب کرده...".
زمستان، ارتباط روستا با بیرون قطع میشود
روستای سرشط شبیه یک روستای ویرانه است و اندک داشتههای ساکنان این روستا که خانههای سنگی و جایگاههای دام است، از بین رفته است. سنگچین دیوارها فرو ریخته و سقف چوبی خانهها پایین آمده است و مردمی که همان هیچِ ناچیزشان را از دست دادهاند.
پیرزنی هیزم به دست، در کنار یکی از خرابههای سرشط نشسته است. میگوید: "اینجا وقتی زمستون بیاد، یخبندون میشه و باید از الان واسه زمستون هیزم جمع کنیم. قبل از زلزله خوب بود یه سقف داشتیم و شب و وقتایی که برف و بارون میومد زیرش زندگی میکردیم اما الان با زلزله خونه من خراب شده و حتی میترسم از کنارش رد بشم."
او می گوید: "مسئولهای زیادی اومدن اینجا و رفتن و به ما کمک کردن اما ما نگران زمستون هستیم. کاری کنید زمستون نگیرتمون؛ آخه اونوقت دیگه هیچ کاری نمیشه کرد. اینجا نه جاده درست حسابی داره و نه خونه بهداشت و نه هیچی و وقتی زمستون میاد ارتباطمون با همه جا قطع میشه و واسه همینه که نگران زمستونیم..."
مردم سرشط سرگردان و نگران هستند؛ گویی انتظار چیزی را میکشند و با اضطراب در میان درختان بلوط و تخته سنگهای کوهستان در پی چیزی هستند. مردمی که به گفته خودشان غم دوران دارند و پیش از زلزله هم هیچ نداشتند و از همه چیز محروم بودند.
مردم سرپناه درستی ندارند
اسحاق پیرمردی دامدار، بیش از ۸۰ سال است که در سرشط اندیکا زندگی میکند. او میگوید: "هنوز هیچ خونهای درست نشده و نمیشه اینجا زندگی کرد. چادرهایی که به ما دادن واسه بچهها خوبه اما واسه ما که دامداریم و جمعیت خانوادمون زیاده، فایده نداره و به کارمون نمیاد. دام و احشامی که داریم توی سرما بیرون هستند و جایی نداریم که نگهداریشون کنیم. خودمون هم که یه سقف درست و حسابی نداریم و معلوم نیست کی قراره خونهدار بشیم."
اسحاق در سایه درخت بلوط نشسته و با چوب دستیاش سنگها را جابهجا میکند. "اینجا برف گیره و سرما شدیده و اگه زمستون بیاد ما سرپناه خوب و درستی نداریم. زمستون همه ما از سرما یخ میزنیم و باید به ما کمک بشه. باید برای زن و بچهها و احشامی که داریم سرپناه درست کنن و به ما رسیدگی بشه تا بتونیم زمستون رو پشت سربزاریم. مسئولا هر کمکی از دستشون بر میاد باید انجام بدن تا ما زمستون نگیرتمون."
سنگ و چوب خانههای خراب شده پس از زلزله مثل کلاف سردرگمی درهم تنیده شدهاند و مسیر سخت دسترسی به روستای سرشط، امکان تردد ماشین آلات را دشوار و شرایط آواربرداری را سخت کرده است اما همه میدانند که اگر زمستان بیاید، کار از این سختتر هم خواهد شد.
جاده سرشط را درست کنید
قنبر ۵۰ ساله و نگران وضعیت زن و فرزندانش است. میگوید: "وقتی اولین برف بیاد کل ارتباط ما با شهر قطع میشه و از همین مسیر داغونی که الان به سختی ازش تردد میکنیم هم دیگه نمیشه رد بشیم. باید تا قبل از زمستون و اولین برف، جادهای که به سرشط میرسه رو درست کنن تا بتونیم تو زمستون با این همه مشکلی که داریم زندگی کنیم. اگه جاده درست بشه امکانات هم بهتر به اینجا میرسه و راحت میشه خونههای خراب شدمون رو درست کنن."
او ادامه میدهد: "چادرهایی که داریم به درد برف و بارون نمیخورن و برای ادامه زندگی نمیتونیم توی این چادرها دووم بیاریم و باید یه فکری واسه خودمون و دامهایی که داریم بکنن. اینجوری زمستون، زندگی واسمون نمیزاره و همه احشامی که داریم میمیرن چون نه آب هست و نه غذا و نه جایی که بتونیم احشام رو نگهداری کنیم."
زهرا یکی از زنان سرشط است که بچهای به آغوش دارد. او میگوید: "جاده نداریم. آب نداریم. هیچی نداریم. اینارو به همه مسئولها گفتیم ولی هیچ فایده نداشت. همه بدبختی ما از جاده هست چون اگه جاده داشتیم الان به ما آب و امکانات رسیده بود اما چون جاده نیست تو همه این سالها هیچی به ما نرسیده. همین چند سال پیش وقتی که برف اومد جاده بسته شد و دوتا زن حامله چون نتونستن به بیمارستان برسن، فوت کردن."
با توجه به شرایط آب و هوایی، نزدیک شدن فصل سرما و همچنین محرومیت انباشت شده در اندیکا و به ویژه روستای سرشط، باید دید که چه تدابیری برای تسریع در روند بازسازی روستاهای آسیب دیده از زلزله اندیکا اندیشیده میشود تا پیش از آغاز فصل زمستان و اولین برف، مردم این منطقه در خانههایی امن ساکن شوند و بی دغدغه به زندگی ادامه دهند.
گزارش: شایان حاجی نجف - ایسنا خوزستان
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه