به گزارش ایسنا، "مهاجرت" واژهای نامآشنا است؛ اگر نگاهی به دور و برمان داشته باشیم حتما چند نفر از آشنایان و دوستان را سراغ داریم که زندگی در کشورهای یگر را ترجیح دادهاند. شاید بتوان ادعا کرد که "رفتن" دغدغه خیلیها شده، از افراد نخبه تا افراد عادی که در وطن خود به شرایط دلخواه نرسیدهاند.
"فرار مغزها" اما به مراتب پدیدهای گستردهتر و پیچیدهتر است؛ پدیدهای که این روزها به کشورهای جهان سوم و در حال توسعه از جمله ایران چنگ انداخته است و اگر فکری برای آن نشود دیر یا زود آثارش را در بخشهای مختلف از جمله نظام آموزشی، درمان، صنایع، خدمات و... خواهیم دید.
تلاش برای رفتن بلافاصله بعد از "فارغالتحصیلی"
یک دانشآموخته داروسازی که در اهواز تحصیل کرده است، در گفتوگو با ایسنا، درباره تصمیمش برای ادامه تحصیل در خارج از کشور اظهار کرد: ۲۷ ساله و فارغالتحصیل رشته داروسازی از دانشگاه علوم پزشکی اهواز هستم. مدتی است که به دنبال گرفتن بورسیه و اپلای برای یکی از دانشگاههای اروپایی هستم و خوشبختانه موفق به دریافت بورسیه تحصیلی شدهام. بلافاصله بعد از فارغالتحصیلی، دوره خدمت سربازی را گذراندم و یک زبان خارجی یاد گرفتم تا بتوانم از کشور خارج شوم.
وی درباره انگیزهاش برای مهاجرت گفت: هدف اصلی از رفتنم تحصیل در خارج از کشور است. طبیعتا دانشگاههای معتبر اروپایی از نظر سطح علمی از دانشگاههای ما چند قدم جلوتر هستند اما اگر بتوانم برای خودم کاری جور کنم، همانجا خواهم ماند. دلایل زیادی برای رفتن دارم.
جوانان، طیف اصلی مهاجران
محمد، که در اهواز یک معلم زبان است نیز اظهار کرد: تمام زبانآموزنی که تا الان داشتهام البته به جز یک یا دو نفر، همگی به قصد مهاجرت و ادامه تحصیل در اروپا و کانادا زبان یاد گرفتهاند. همه زبانآموزان، تحصیل کرده در مقاطع بالایی بودند از جمله اینکه بین این افراد روانشناس، مهندس نفت، کارمند دولت، پزشک و حتی سرمایهگذار هم دیده میشد.
وی ادامه داد: عموما افرادی که برای مهاجرت، زبان میآموزند بین ۲۵ تا ۳۵ ساله هستند، البته یک شاگرد ۹ ساله هم داشتم که با خانواده خود غیرقانونی مهاجرت کردند اما چیز مشترکی که بین همه این افراد وجود داشت این بود که همگی از سطح فرهنگی بالا و تحصیلات عالی برخوردار بودند.
این معلم زبان گفت: کم و بیش از شاگردهایی که قبلا زبان را پیش من یاد گرفته بودند و مهاجرت کردند خبر دارم؛ عمدتا این افراد به شرایط دلخواه رسیدند چون سختکوش بودند.
میخواهم نگران تامین سادهترین نیازهای زندگی نباشم
نازنین نیز درباره تصمیمش برای مهاجرت اظهار کرد: از دوران کودکی به من میگفتند اگر بروی "اونجا"، خوب است و "اله و بله"، اما از نوجوانی خودم مصمم شدم که بروم. در آن زمان تصمیمم برای تحصیل و اصلیترین دلیلم برای رفتن، پیشرفت تحصیلی بود ولی خب پول نداشتم.
وی افزود: از ۲۰ سالگی به بعد کم کم دلایل دیگری هم اضافه شد و اولویت و دلیل اصلیام تغییر کرد. البته از اول متوجه تفاوت زیاد فرهنگی دو محیط شدم و دلم میخواست به جایی بروم که مرا بیشتر بفهمند؛ جایی که به محیط زیست و حیوانات احترام بیشتری میگذارند، قانونمدارترند و در سادهترین مسائل مثل نریختن زباله و در صف ایستادن و طلاق و ... پیشرو هستند.
وی درباره انگیزهاش برای مهاجرت ادامه داد: دوست دارم به جایی بروم که ثبات اقتصادی داشته باشد تا حداقل باقی عمرم را نگران تامین سادهترین نیازهای زندگی نباشم. برای من از یک طرف مسائل اجتماعی و فرهنگی و از طرف دیگر تنگنای اقتصادی، زندگی را سختتر و ناامیدکنندهتر میکند.
آیا شرایط برای کسب و کار و رفاه نسلهای آینده و نسل فعلی فراهم است؟
در این خصوص دکتر علی حقیقی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز و معاون پژوهشی سابق این دانشگاه در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: دلایل فرار مغزها تقریبا روشن است اما واقعیت این است که دولت در حال پرداخت هزینه زیادی برای آموزش و تربیت نیروی انسانی از سنین کم است. در خانوادههای کنونی هم این آموزش، بسیار پرهزینهتر و گستردهتر از آموزش نسلهای قبل است.
وی افزود: اکثر خانوادهها امروز کودکان خود را قبل از رسیدن به سن مدرسه به کلاسهای مختلف از جمله استعدادیابی، زبان، موسیقی، مهارتآموزی و... میفرستند و از طرف دیگر هزینههای زیادی صرف کتب و وسایل آموزشی میشود در واقع هزینه تربیت نسلهای جدید به مراتب بیش از گذشته است.
حقیقی بیان کرد: اما همه این هزینهها برای این است که فرزندان ما آینده بهتری داشته باشند و نیروی متخصص کشور تربیت شود. برای اینکه کشور ما به رفاه پیشرفت و توسعه برسد نیاز به نیرو در همه رشتهها و تخصصها داریم از علوم انسانی گرفته تا فنی مهندسی و پزشکی بنابراین باید شرایط را برای کسب و کار و رفاه نسلهای آینده و نسل فعلی فراهم کنیم اما در کشور ما یک تناقض وجود دارد؛ علیرغم تمام هزینههایی که میشود، به نظر میرسد پس از فارغالتحصیلی منتظر این جوانان نیستیم.
عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز با بیان اینکه بخشی از علت فراهم نبودن شرایط برای فارغالتحصیلان بر عهده دانشگاه است، گفت: اما این بخش بسیار کوچک است و بخش عمده آن وابسته به شرایط حکمرانی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است و البته مشاغل نیز رشد پیدا نمیکنند. در واقع رشد مشاغل، متناسب با جمعیت جوان نیست.
حقیقی افزود: همه اینها باعث میشود که جوان نتواند جایگاه خود را در جامعه پیدا کند. علیرغم اینکه همه دوست دارند در وطن خود بمانند، از طرف دیگر شرایط در کشورهای خارجی فراهم است و حاصل دسترنج و زحمت ما به کشورهای غربی میرسد.
آغوش باز کشورهای غربی به روی سرمایههایی که میروند
عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز تاکید کرد: از یک طرف ما در حال کمکاری هستیم و از طرف دیگر آغوش باز کشورهای دیگر باعث شده است که نخبگان مهاجرت کنند. دلایل دلسرد شدن جوانان نخبه برای کار در کشور بسیار متنوع است که همه اینها نشاندهنده کاهش امید به آینده است.
وی افزود: آغوش باز کشورهای غربی برای جذب نخبگان، مزید بر علت شده است. کشورهای غربی امکانات بسیار خوبی برای نخبگان فراهم میکنند که باعث میشود سختی مهاجرت و دوری از خانواده را به جان بخرند. در این میان بیشترین ضرر را کشور ما میبیند زیرا اکنون دنیا، دنیای منابع و انرژی فسیلی نیست بلکه نیروی انسانی سرمایه است.
حقیقی بیان کرد: برای جلوگیری از هدررفت نخبگان باید چارهای اندیشیده شود. روزانه جوانان درجه یک و نخبه، چمدان به دست از کشور خارج میشوند و انگار برای کسی مهم نیستند. این مساله گریبانگیر ما خواهد بود و نسبت به جهان در توسعه عقب خواهیم ماند.
به گزارش ایسنا، مهاجرت در هر جای دنیا پدیدهای اجتماعی است؛ سالها و قرنها است که افراد مختلف در سطح جهان برای یافتن شرایط بهتر زندگی به دلایل مختلفی از جمله جنگ، بیکاری، شرایط نامناسب اجتماعی و سیاسی، زادگاه خود را برای همیشه ترک میکنند و سختی مهاجرت را به جان میخرند. مهاجرت تا زمانی که دو طرفه باشد طبیعی است اما وقتی کشوری تبدیل به یک کشور مهاجرفرست میشود، قطعا چالشها و تبعاتی در پیش رو دارد.
گزارش از: فاطمه سعدیان، خبرنگار ایسنا خوزستان
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه