به گزارش بامداد زاگرس آنلاین و به نقل از سایت هنرمند:سارا اطهری، متولد بیست و شش بهمن هزار و سیصد و شصت و شش، اصفهان، لیسانس تئاتر با گرایش ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر سوره، بازیگر، نویسنده، مجری، گوینده و کارگردان تئاتر، در اولین روزهای بهار هزار و چهارصد و یک با «سارا اطهری» گفتگویی صمیمی داشته ایم که با هم می خوانیم.
از بازیگری شروع کنیم، این حرفه کجای دنیای شماست؟
بازیگری نمی توانم بگویم همه دنیای من است ولی جز الویت های زندگی من است
در بین کارهای شما کارگردانی کار کودک دیده می شود، کار کردن برای کودکان چه تفاوتی با کار برای بزرگسال دارد؟
خیلی خیلی متفاوت است و به جرات می توانم بگویم آنهایی که کار کودک کرده باشند این را می دانند که خیلی خیلی سخت تر است، من حتی قبل از اینکه وارد دانشگاه بشوم برای بچه ها کار می کردم و سابقه آموزش تئاتر خلاق به کودکان را هم در سطح مبتدی و هم سطح پیشرفته برای آنها داشته ام، چرا سخت تر است؟ به خاطر اینکه بچه ها همیشه به سمت باهوش تر شدن می روند و تکنولوژی هم این امر را چند برابر کرده است، چرا سخت تر است؟ به خاطر اینکه آرام نگه داشتن بچه ها و روی صندلی نشاندن آنها خیلی هنر می خواهد و کار شما باید آنقدر جذاب باشد که این اتفاق رخ بدهد، چون بچه ها تعارف ندارند و مثل بزرگترها نیستند، ممکن است یک بزرگسال تئاتری را ببیند و به خاطر هزینه ای که کرده یا به خاطر دوستش که روی صحنه است یا کسی که کنار او نشسته و او را همراهی کرده سرش را برنگرداند، سراغ گوشی اش نرود، بی تابی نکند اما بچه اصلا و ابدا با شما تعریف ندارد، بلند می شود دور سالن راه می افتد، شیطنت می کند و برمی گردد با پشت سری حرف می زند، حتی بچه های الان از معلم های خودشان هم نمی ترسند، پس کار کردن برای کودک به مراتب سخت تر است چون باید او را راضی نگه دارید و شاد کنید، بخندانید و در عین حال مسئولیت بزرگی دارید و باید به بچه چیزی هم بیاموزید.
گزارشگری و مجری گری چقدر برای شما جدی است؟
الان که دارم با شما صحبت می کنم شکل گزارشگری برای من تغییر کرده است، من گزارشگر برنامه معروف «در شهر» که مخاطب زیادی دارد و همچنین مخاطب برنامه سلام تهران بوده ام، الان گزارش های من در استوری است، دقیقا همان کار را انجام می دهم و برای مردم گزارش تهیه می کنم ولی موضوعات هم متنوع تر است و هم دست من بازتر است، علاوه بر اتفاقات روز و اتفاقاتی که برای مردم می افتد و شهرهایی که سفر می کنم از زندگی شخصی خودم گزارش تهیه می کنم، گزارشگری الان برای من خیلی مهمتر از قبل شده چون به صورت لحظه ای است و گزارش هایی که در استوری منتشر می کنم خیلی جامع تر و کاملتر از گزارش هایی است که حتی برای تلویزیون تهیه می کردم.
خانم اطهری نوشتن چقدر از فعالیت های هنری شما را در بر می گیرد و در مورد کتابهایتان صحبت کنید.
از آنجایی که من ادبیات نمایشی خوانده ام هیچوقت نمی توانم از نوشتن دست بکشم فقط شکل آن عوض می شود، الان برای تبلیغاتی که در پیج خودم دارم تبلیغ نویسی می کنم، برای محتواهای پیج هایم می نویسم و بعد آنها را می سازم و این یعنی بداهه نیستند، پیجی دارم به اسم «بافرهنگ شو» که مسائل فرهنگی را می نویسم و یک دفترچه دارم که بعدا حتی می شود به عنوان یک کتاب آن را چاپ کرد و احتمالا این کار را هم انجام بدهم، به مسائلی که مربوط به فرهنگ است پرداخته ام و آنها را دسته بندی کرده ام، فرهنگ آپارتمان نشینی، فرهنگ استفاده از تکنولوژی، فرهنگ تلفن همراه، فرهنگ همسایگی، مسافرت و خیلی موارد دیگر، من یک کتاب کودک دارم که درباره بازیافت است و قسمتهایی از آن شعر است و دو نمایشنامه که جایزه گرفته اند، اما کتاب دیگری را چاپ نکرده ام و خودتان به عنوان کسی که در این حوزه فعالیت می کنید بهتر می دانید که صنعت چاپ و نشر در ایران خیلی با مشکل مواجه است، هم از نظر مالی و هم اینکه ناشرها از کسی که در این حوزه گمنام باشد استقبال نمی کنند.
ادبیات امروز ایران در چه جایگاهی قرار دارد؟ رو به جلو، در حال پسرفت یا ساکن
خیلی در این زمینه کارشناس نیستم ولی می توانم نظر شخصی ام را با توجه به تجربیاتم بگویم، با توجه به رشد استفاده از شبکه های مجازی در سالهای اخیر به خصوص در ایران و عضو شدن تعداد زیادی از آدمها با گروه های سنی مختلف در اینستاگرام که انواع محتواها را می بینند و اینکه می بینیم کدام محتواها ویو و لایک بیشتری نصیب خودشان می کنند، می بینیم متاسفانه ادبیات سخیف و ادبیات پوچ بیشتر دیده می شوند و این یک قابلیت غیر قابل انکار است، با دیدن آن می توان متوجه شد کتاب خواندن، معرفی کتاب و حرف زدن راجع خود ادبیات و حتی ساز زدن خیلی حرفه ای کسی که نوازنده سه تار است آنقدر مخاطب جذب نمی کند نسبت به کسی که می آید یک محتوای پوچ تولید می کند و این قابلیت غیر قابل انکاری است، من فکر می کنم اگر می توانستیم بگوییم ادبیات ما ساکن است شاید بهتر بود اما من فکر می کنم ادبیات ما به شدت رو به پسرفت است و کسانی که کارشناس هستند باید یک فکری در این زمینه بکنند، حقیقت این است که متاسفانه این اتفاق دارد می افتد.
فعالیت در رادیو نیز در کارنامه هنری شما دیده می شود، مردم چقدر با رادیو دوست هستند؟
این یکی از افتخارات من است، مدت کوتاهی در رادیو فعالیت داشتم اما این همیشه برای من جذاب بوده است، خود من از شنونده های رادیو هستم، البته اگر بخواهم درست تر بگویم امروز شنونده پادکست هستم، چون پاکدست ها به شما آزادی بیشتری می دهند، خودتان می توانید انتخاب کنید آن روز چه محتوایی را انتخاب کنید چون حوزه ای که پادکست تولید می شود خیلی متنوع است، از مسائل روانشناسی و خودشناسی و اقتصادی اجتماعی تا پادکست های طنز که فقط برای خنده و سرگرمی است، من فکر می کنم خیلی ها با رادیو بزرگ شده اند به خصوص کسانی که ماشین و تاکسی دارند اما این چند سال می بینم تعداد کسانی که رادیو گوش نمی دادند اما پادکست گوش می دهند در حال افزایش است، از نظر من رادیو جذاب است چون خودم می توانم تصور کنم، با فیلم دیدن شما یک قسمت از تصورتان را از دست می دهید در حالی که با گوش دادن به رادیو این من هستم که از روی صدا تصور می کنم آن آدم چه شکلی لست و آن صحبتی که می کند را در ذهن خودم تصور می کنم و شنیدن رادیو همیشه برای اینکه خلاقیت خودم را بالا ببرم برای من جذاب بوده است.
دوست داشتید چه فعالیت هنری را انجام بدهید که نمی توانید؟
رقص یکی از رشته های هنری است که در کشور ما جایگاهی ندارد که خوب یا بد آن را قضاوت نمی کنم اما به خاطر اینکه من تابع قوانین کشورم هستم نتوانستم آن را ادامه بدهم ولی یکی از کارهای مورد پسند من بوده است، البته به شکل پرفورمنس و در تئاتر تجربه آن را دارم و یک کار تک پرسوناژ بازی کرده ام که پرفورمنس خیلی جذابی داشت، شش ماه برای آن تمرین کردم و خدا را شکر جایزه دومین بازیگر را هم در آن جشنواره گرفتم اما آنطور که به معنی واقعی در جهان رقص وجود دارد نبوده و رقص یکی از رشته های جذاب برای من است که نتوانسته ام انجام بدهم، دیگری هم نوازندگی ویولن که یک سال کلاس می رفتم و تا حدودی هم خوب پیش رفتم و به دلایلی آن را رها کردم، موسیقی واقعا صبر، حوصله، عشق و علاقه و در پایان کمی هم استعداد می خواهد، البته امروز ملودیکا می زنم و مدتی است تمرین می کنم اما ویولن چیزی بود که شاید بعدا دوباره سراغ آن بروم.
از فعالیت های پیش رو صحبت کنید و اینکه از آنچه امروز هستید راضی هستید
هدفهای زیادی دارم اما کلا در مورد آنها صحبت نمی کنم چون ترجیح می دهم به آنها عمل کنم، اینقدر رسانه ای که در دست من است سر و صدا می کند و از روی پست و استوری ها دوستان خواهند دید که کفایت می کند و بهتر است که من پیش از آن صحبتی نکنم فقط بگویم تمام تلاش من کار در سطح بین المللی است و شاید مهاجرت من هم خیلی به این موضوع ربط داشته باشد، رویای جهانگرد شدن و کار کردن در سطح بین المللی نه فقط برای فارسی زبانها بلکه برای تمام مردم دنیا در من وجود دارد، در این زمینه هم قدم هایی برداشته ام و در حال کار و تلاش هستم، قطعا زمان می برد و من صبور هستم، آرزوی موفقیت برای همه دارم و یکی از آن جمله های کلیشه ای ولی همیشه گفتی را هم باید در پایان بگویم که ممنون از شما که من را برای گفتگو انتخاب کرده اید و این را قلبا می گویم از شما و روزنامه هنرمند تشکر می کنم و برای شما آرزوی موفقیت دارم.
و مخاطب های شما چگونه می توانند با شما در ارتباط باشند؟
از طریق صفحه اینستاگرام من به آدرس sarahathari می توانیم با هم در ارتباط باشیم.
گفتگو: عباسعلی اسکتی
عکس ؛ فرزاد زک
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه