BAMDADZAGROSONLINE.IR
کد خبر : 314448
پنج شنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲ ، 19:15

می‌شود با زبانِ ملموس، مقتضی و باورمند، با خدای خود صحبت کرد، نیایش کرد و آیین خاک‌سپاری را با کلمات همه‌فهم، ملموس و خودی انجام داد.

 بامداد زاگرس آنلاین -  حسین مددی :    نه بدعت همیشه بد است و نه سنت همیشه خوب؛بدعت از بدیع بودن می‌آید، یعنی چیزی تازه؛ حال اگر این پدیده‌ی تازه با عادات، آداب و سنن گذشته‌ی معقول، در ستیز نبوده و از قضا،  مربوط به فرهنگ اصیل آن مردم باشد، نه تنها اشکالی ندارد بلکه پسندیده هم هست.

  خود اسلام هم در یک زمانی در برابر دین زردشتی بدیع بود و بداعت داشت و به مرور به سنت درآمد؛ ای بسا برخی سنت‌ها که با اقتضائات و شرایط زمانه باید اصلاح شوند؛ سنت‌هایی که نه در فرم و نه در محتوا ریشه‌ی عقلانی و منطقی ندارند؛ چه *پیش از وجود ادیان* ، ( دوران اساطیر، افسانه‌ها نظیرِ توتمیسم، فتشیسم، آنمیسم) برای نمونه:  به همراه مرده، اشیاء مورد علاقه‌اش را خاک کردن؛ ندیم یا ندیمه ویا زن متوفی را که زنده‌بودند همراه او به خاک سپردن؛ غذا و توشه‌ای را با مرده خاک کردن، تا در آن دنیا اطعام کند ( که در نگرش اعتقادی مسلمانِ ایرانی نیز ورژن‌ها(بدیل‌ها)ی آن‌را مانند کله‌پاچه‌ی گوسفندِ عقیقه را سالم چال کردن؛ و یا دوچوبِ کوتاه و تازه در زیر بغل مرده گذاشتن( به‌عنوان فتیش: قدرت‌بخشی به اشیاء )، و بی شمار بداعت‌ها که شاهد هستیم ( در هندِ کنونی قبایلی هست که زنِ بدبختِ زنده را با شوهرِ مرده‌اش خاک می‌کنند)  و یا  چه *در ادیان*( در دین و یا آیینی می‌سوزانند؛ در دین و آیین دیگری بر بلندای کوه برای خوراک پرندگان می‌گذارند و در دینی دیگر به خاک می‌سپارند...

    در عصرِ جدید که هر ملتی به صرافتِ بازگشت به هویت اصلی و فرهنگی خود است و در پی وصل به روزگار خود بوده، این عمل( دعای به خاک سپردن با زبان پارسی‌و محتوای زیبا، که نوعی بازگشت را یادآور است،  نه بدعت به شمار می‌رود زیرا تازه وضع نشده و پیش از اسلام  به نوعی وجود داشته است  که  در صورتِ  منافات داشتن با بدیهیات عقلی، منطقی و دینی ، مورد پذیرش اجتماع قرار نخواهد گرفت؛ وقتی هم مورد اقبال قرار گیرد، هیچ قدرت و نهادی( ادیان، قوانین و قدرتهای سلطه‌گر و اُتوریته‌ای، قوانین سنتی و...) نمی‌تواند جلوی آن‌را  بگیرد. زیرا *وجدانِ جمعی*، محصولِ بدعتِ فردی نیست، بل‌که واقعیتی‌است فراگیر و عامل مسلط و مشترک در پذیرشِ نسل‌ها و عصرها.

    شاید این شیوه‌ی خاک‌سپاری، در جامعه‌ی ایدئولوژیکی و اسلامی در نگاه اول امری غریب، رازآلود و نابهنگام تلقی شود اما از سویی،  ذهن جستجوگر و علمی‌نگر بشرِ امروز با پرسش‌های وجودی و فلسفی‌اش، به صرافت، دنبال دریافت‌ها و نگرش‌های خودی و آشنا بوده(که گاهی این نگرش‌های واپس‌زده و وامانده در پسِ اعصار،  و بایگانی شده در ضمیر ناخودآگاه جمعی )  می‌توانند بازیافت‌شوند و  برای درکِ بهترِ جهانِ هستی  مورد استفاده‌ قرار گیرند؛  به ویژه آن‌که طبق نص صریح قرآن در پذیرش هیچ دینی اجباری نیست.

  انسانِ امروز یک‌جانشینِ ذهنی نیست و دائم در پیِ تمنیات، تحولات و تظاهراتِ فکری و خلاقانه‌است که نادیده انگاریِ آن،  خلل در معنای انسان‌بودگی و ناموس طبیعت  به وجود می‌آورد.   او با استیلای عقل خویش می‌خواهد بر طبیعت چیره شود و  پاره‌ای از آموزه‌های اسطوره‌ای، افسانه‌ای ، دینی وخرافی را با جهان‌بینی مورد علاقه‌اش ترمیم و تعدیل کند.     این رویکرد، در روندِ اندیشگی انسان، هم اجتناب ناپذیر است و هم  پسندیده؛  این سیرِ تطور تا کنون پریودهای تاریخی و دیالکتیکی را پشت سرنهاده:
ابتدا، انسان *با طبیعت* کنار آمد؛ در گاهِ دیگر، *بر طبیعت* فائق شد؛ و در  زمانی دیگر با ابداعات، علوم و نحله‌های فکری خود *به طبیعت* می‌افزاید.( طبیعت شامل گوهر وجودی انسان نیز هست و هنرمندان با نیروی خلاقه و بداعت‌گرشان سهم بزرگی در این فرایند دارند) ...

  آیا می‌توانیم اذعان کنیم که بشر به درک کامل از *خود* رسیده است؟آیا می‌توانیم بگوییم انسان به درک کامل از *خدا* رسیده است؟آیا می‌توانیم وانمود کنیم که انسان به درک کامل از *جهانِ* پیرامون رسیده است؟
    این‌ها پرسش‌های اساسی و وجودی‌اند که انسان را وا می‌دارد تا دست و پا بزند تا جهان، خود و خدا را در هر دوره‌ای بهتر و بیشتردرک کند، معنا بخشد و روایت‌گری کند؛ و این نیروی شگفت‌انگیزی‌است که در گونه‌های مختلفِ حسی، عقلی، روایت‌گری، بدعت‌ نگری، در انسان وجود دارد.
  مطمئناََ هر کدام از این رویکردها اگر در پذیرش جمع و قانونِ کلی مورد وثوق و اقبال قرار گیرند، بدانیم که مقبول و درست اند.

    پس، می‌شود با زبانِ ملموس، مقتضی و باورمند،  با خدای خود صحبت کرد، نیایش کرد و آیین خاک‌سپاری را با کلمات همه‌فهم، ملموس و خودی انجام داد.
چرا که آیین‌ها را انسانها( بر اساس اسطوره، دین و خلاقیت) می‌سازند؛ پس،   انسانها مختارند با شیوه‌های گوناگون، ارزشمندو ترجیحاََ آشنا( با زبان و هویت خودی) آنها را متجلی و ابراز نمایند.

نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !

ارسال دیدگاه
ارسال نظر
captcha
آخرین اخبار