او که در ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران متولد شد، چنان عاشق گوشهگوشه ایران بود، که از تهران کمتر از هرجای دیگر ایران نوشت. نادر ابراهیمی از نوادگان ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکمِ کرمان بود و نام خانوادگیاش نیز از نامِ همین جد نامدارش میآید.
ابرهیمی پس از طی تحصیلات مقدماتی از دبیرستان دارالفنون، دیپلم ادبی گرفت و وارد دانشکده حقوق شد، اما آن را رها کرد و به سراغِ زبان و ادبیات انگلیسی رفت و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی لیسانس گرفت.
البته تحصیلات کمترین تاثیر را در کارنامه پربار او داشت. کمک کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمن صحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانک، صفحهبندی روزنامه و مجله و کارهای چاپی دیگر، مترجمی و ویراستاری، ایرانشناسی عملی و چاپ مقالههای ایرانشناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتابهای کودکان، مدیریت یک کتابفروشی، نقاشی روی روسری و لباس و تدریس لیست بلندبالایی از مشاغل و فعالیتهای کاری و فرهنگی این مرد را تشکیل میدهند، که شرح آنها را در دو کتاب «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» تشریح کرده است. در کنار همه اینها از نوجوانی یک حرفه تماموقت و بیوقفه داشت؛ نویسندگی.
اولین کتابش را به نام «خانهیی برای شب» در سال ۱۳۴۲ منتشر کرد و تا زمانی که بیماری توان نوشتنش را نگرفته بود، بیوقفه و مدام نوشت و دست از آن برنداشت. کارنامه نوشتاری ابراهیمی از داستان چندخطی «تصلیح» تا رمان ۱۷۰۰ صفحهای «آتش بدون دود» را شامل میشود. در کنار آثار داستانیاش انبوهی فیلمنامه و نمایشنامه و کتاب آموزشی و پژوهش وجود دارد که فهرست این سیاهه و نوشتن پیرامون هرکدامشان، خودش پژوهشی بزرگ را میطلبد.
او فعالیت حرفهایی خود را در زمینه ادبیات کودکان نیز با تأسیس مؤسسه همگام با کودکان و نوجوانان با همکاری همسرش در آن مؤسسه متمرکز کرد. مؤسسه همگام بهمنظور مطالعه در زمینهی مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان برپا شد و فعالیتش را در حیطهی نوشتن، چاپ و پخش کتاب، نقاشی، عکاسی، و پژوهش دنبال کرد.
نادر ابراهیمی جایزه نخست براتیسلاوا، جایزهی نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزه کتاب برگزیدهی سال ایران و چندین جایزهی دیگر را دریافت کرده است. همچنین عنوان «نویسنده برگزیدهی ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب» را بهخاطر داستان بلند و هفتجلدی «آتش بدون دود» بهدست آورده است.
او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه، چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعهی تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده و آهنگها و ترانههایی برای آنها ساخته است.
شاید خیلی از ما او را با «یک عاشقانه آرام» به خاطر بیاوریم کتابی که برای اولین بار در سال ۱۳۷۴ توسط نشر روزبهان منتشر شد. این رمان در طول این سالها و در حیات و پس از فقدان نویسنده بارها تجدید چاپ شده؛ نادر ابراهیمی در «یک عاشقانه آرام» زندگی عاشقانۀ دو شخصیت انقلابی و پرشور و حرارت را ترسیم میکند که یکی اهل گیلان است و دیگری از دیار آذربایجان.
این دو به صورت تصادفی با هم آشنا میشوند و گیلهمرد مبارز و سیاسی به «عسل» دختر آذری زیبا و سیاسی مسلک دل میبازد . نویسنده در این داستان در پی آن است که با ترسیم رابطهای متفاوت میان دو نفر، بزرگترین دشمن عشق را عادت و رخوت معرفی کند و این نکته را بازگوید که برای حفظ یک رابطۀ عاشقانه باید جنگید.
«وطن» یکی از دغدغههای نادر ابراهیمی بود؛ جواد مجابی در مراسم بدرقه او به خانه ابدیاش گفته بود: «نادر ابراهیمی رنج برد، آگاهی آفرید و در متن فرهنگ این کشور کوشش کرد. در خیال ما، او «آتش بدون دود» را قرنها سروده بود و ترانهای ساخت که محمد نوری آن را پرچم روزگار دیگر ساخت.»
ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس
چه سفرها کردهایم، چه سفرها کردهایم
ما برای بوسیدن خاک سر قلهها
چه خطرها کردهایم، چه خطرها کردهایم
ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود
خون دلها خوردهایم، خون دلها خوردهایم
ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود
رنج دوران بردهایم، رنج دوران بردهایم
ما برای بوئیدن بوی گل نسترن
چه سفرها کردهایم، چه سفرها کردهایم
ما برای نوشیدن شورابههای کویر
چه خطرها کردهایم، چه خطرها کردهایم
ما برای خواندن این قصه عشق به خاک
خون دلها خوردهایم، خون دلها خوردهایم
ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک
رنج دوران بردهایم، رنج دوران بردهایم
«بار دیگر شهری که دوست میداشتم»، «چهل نامه کوتاه به همسرم»، «مردی در تبعید ابدی»، «بر جادههای آبی سرخ»، «تضادهای درونی»، و «آرش در قلمرو تردید» از دیگر آثار منتشرشده نادر ابراهیمی هستند.
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه