BAMDADZAGROSONLINE.IR
کد خبر : 505612
پنج شنبه 3 مهر 1404 ، 19:53

خوزستان- کتابخانه ثامن‌الائمه آبادان که نامش را وامدار عملیات ثامن‌الائمه است، با خاکریز عراقی‌ها تنها ۵۰۰ متر فاصله داشت اما با این حال، پاتوق فرهنگی رزمندگانی بود که حتی در هیاهوی جنگ هم عشق کتاب داشتند.

به گزارش بامداد زاگرس آنلاین و به نقل از  خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) : جایی در حصار نخل‌ها و همنشین پارک پرندگان، ساختمانی با ۱۵۰۰ مترمربع بنا، فضایی بزرگ و دل انگیز با کتاب‌هایی که سطر سطرش غبار گرفته، روزهایی را یادآوری می‌کند که مردانی با دلاوری و رشادت، تا پای جان ایستادند و با سرافرازی، سرزمین خود را از دشمن بعثی بازپس گرفتند.

اینجا کتابخانه ثامن‌الائمه آبادان است؛ کتابخانه‌ای که نام خود را وامدار عملیات شکست حصر آبادان است. عملیاتی که از آن به عنوان پلِ پیروزی عملیات‌های بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر و کربلای ۵ و خیبر یاد می‌کنند. کتابخانه‌ای که قصه شنیدنی از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا دوران دفاع مقدس دارد.

پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷، ساختمان فرهنگ و هنر و به تبع آن کتابخانه این ساختمان، تحت عنوان فرهنگ و ارشاد اسلامی شکل گرفت. بعد از اینکه جنگ شروع شد، نیروهای جهاد سازندگی به آبادان اعزام شدند و ساختمان فرهنگ و ارشاد اسلامی در محله قدیمی احمدآباد در مرکز و قلب آبادان به مکانی برای استقرار نیروهای جهاد سازندگی تبدیل شد.

تحویل گرفتن کتابخانه با عملیات بیت‌المقدس

اسماعیل ناصری با مرور خاطراتی که نزدیک به نیم قرن از عمر آن می‌گذرد، به گذشته دور برمی‌گردد: «سال ۶۱ از باغملک به آبادان آمدم تا به عنوان کتابدار در محل اداره فرهنگ و ارشاد آبادان که تا آن زمان در دست نیروهای جهاد سازندگی بود، فعالیت کنم. جهاد سازندگی مکان را تحویل داده بود. کتاب‌هایی که متعلق به کتابخانه بود را از دشت آزادگان آوردم و با همراهی آقای اعتمادی مسئول امور کتابخانه‌ها، کتاب‌ها را جمع کردیم و به سمت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی که مسئولش آقای گلگیر بود، بردیم. تحویل گرفتن کتابخانه مصادف با عملیات بیت المقدس سال ۶۱ آبادان بود. درست یادم است در روز عملیات، نزدیک پل خرمشهر بودم و هنوز در شهر خانواده‌ها، بچه‌های سپاه، رزمندگان و ۱۰۰ نفر دیگر نیز در آبادان زندگی می‌کردند. وقتی کتابخانه را تحویل گرفتم کتاب‌ها درهم برهم بود. در طول مدت ۶ ماه با همکاری آقای قیم که مسئول امور اداری و سمعی و بصری اداره ارشاد بود، توانستیم کتاب‌ها را با توجه به موضوع ادبیات، مذهبی، علمی و… در قفسه‌ها بچینیم و سرانجام کتابخانه را راه‌اندازی کردیم. از سال ۶۲ تا ۶۴ در کتابخانه مستقر بودیم و در آن مدت رزمنده‌ها و ستاد پشتیبانی عضو کتابخانه شدند».

 

ناصری با مرور بخش دیگری از خاطرات خود گفت: اواخر سال ۶۴ در عملیات فاو، آبادان تخلیه و منطقه نظامی شد و اداره و کتابخانه را به شهرک شهید چمران در ماهشهر انتقال دادیم و تا زمان قبول قطعنامه ۵۹۸ در ماهشهر بودیم. پس از امضای قطعنامه در مدت زمان سه ماه به آبادان برگشتیم. بازسازی مراکز فرهنگی آبادان شروع شد. تعدادی از اعضای کتابخانه ماهشهر که ساکن آبادان بودند به آبادان برگشتند و در مجموع شصت و چند نفر عضو داشتیم و به برکت عملیات ثامن الائمه، کتابخانه به اسم ثامن الائمه نامگذاری شد.

شکل‌گیری اولین کتابخانه روستایی آبادان؛ اندکی پس از جنگ

وی افزود: اولین کار برای شروع مجدد فعالیت کتابخانه، توزیع اطلاعیه‌ای در سطح شهر بود. پس از اطلاع‌رسانی رزمندگان به کتابخانه آمدند. در بین رزمندگان، یک رزمنده اصفهانی بودکه یکی از اعضای علاقه‌مند کتابخانه شد و مرتب برای امانت گرفتن کتاب به کتابخانه می‌آمد و رزمندگان دیگر نیز در زمان مرخصی، پاتوق‌شان کتابخانه بود. تقاضا برای کتاب‌های رمان و مذهبی بیشتر بود. برخی رزمندگان کتاب‌های امانتی را برمی‌گرداندند اما تعدادی دیگر تا زمان مرخصی بعدی کتاب‌ها را پیش خود نگه می‌داشتند. یادم هست که خاکریز عراقی‌ها در فاصله ۵۰۰ تا ۷۰۰ متری با کتابخانه بود و به همین سبب موقعیت کتابخانه حساس بود و با اینکه قطعنامه صادر شده بود، ولی عراقی‌ها از پشت خاکریز دیده می‌شدند. در فاصله کوتاهی کتابخانه شهید حداد عادل، ولیعصر و کتابخانه فرهنگ نیز تاسیس شدند. تلاش کردیم در روستای مینوحی کتابخانه‌ای را در یک اتاق ۱۲ متری مسجد راه‌اندازی کنیم و اینگونه اولین کتابخانه روستایی در آبادان شکل گرفت.

کتابخانه؛ پاتوق فرهنگی رزمندگان

وی به خاطره برپایی نمایشگاه دستاوردهای جنگ در کتابخانه اشاره کرد و گفت: بچه‌های کمیته وسایلی چون آرپی‌جی، تانک و … آوردند. آرپی‌جی روی میز بود. آن را برداشتم و در اتاق راه رفتم، بی‌آنکه بدانم درون آرپی‌جی خرجی باشد، سر اسلحه را به سمت سالن آمفی تئاتر کتابخانه گرفتم که یکمرتبه صدای شلیک بلند شد و متوجه شدیم به کتابخانه خورده است. هرچند که بردش کم بود و خنثی شد اما چند دقیقه بعد امام جمعه وقت آقای جمیل با صدای انفجار، سریع خودش را به کتابخانه رساند و جویای احوال شد. خطر از بیخ گوشم گذشت و صدمه‌ای ندیدم.

علیرضا سایه‌بان جوان ۴۰ ساله دوران جنگ که هم‌اکنون ۷۲ سال دارد و در آن زمان امور فرهنگی جهادسازندگی را برعهده داشت، هم خاطراتش را برای خبرنگار ایبنا مرور می‌کند. وی که خاطراتش مربوط به سال ۶۴ است، گفت: کتابخانه ثامن الائمه آبادان، پاتوق فرهنگی رزمندگان در دوران جنگ بود که برای رفع خستگی به کتابخانه می‌آمدند. چون غیر از کتابخانه جای دیگری نداشتند و برای تقویت روحیه رزمندگان در سالن آمفی تئاتر کتابخانه، یک روز درمیان برنامه پخش فیلم و تئاتر برای خواهران و برادران رزمنده داشتیم.

سایه‌بان افزود: در آن زمان علاوه بر رزمندگان و خانواده‌های آن‌ها، خانواده‌های دیگری که مهاجرت نکردند نیز در آبادان ساکن بودند. تلاش می‌کردیم برای تغییر روحیه رزمندگان و خانواده‌هایی که مستقر بودند، نمایش اجرا کنیم و برنامه‌های فرهنگی داشته باشیم.

 

رضیه غبیشی، نویسنده آبادانی که از زمان انقلاب به عنوان فعال فرهنگی در کتابخانه ثامن فعالیت می‌کرد، هم به خبرنگار ایبنا گفت: اوایل انقلاب با گرفتن کتاب از کتابخانه و توزیع بین کودکان و نوجوانان ترویج کتابخوانی را آغاز کردم و این کار تا زمان جنگ ادامه داشت.

غببشی اضافه کرد: با شروع جنگ تحمیلی کتابخانه همچنان فعال بود و با دیگر بانوان تلاش می‌کردیم علاوه بر امدادرسانی به رزمندگان، برنامه‌های فرهنگی اجرا کنیم و کتابخانه را به عنوان پایگاهی فعال در عرصه‌های تدارکات جنگ، فرهنگی و عبادی نگه داریم.

وی که عکاس دوران دفاع مقدس بود و پس از جنگ نیز روایتگر آن دوران است، عنوان کرد: قبل از انقلاب اسلامی به مطالعه و کتاب‌خوانی علاقه‌مند بودم و کتاب‌هایی چون «خوشه‌های خشم»، «زندگی در جنگ» و آثار مرتبط دیگر که در مورد سرخ‌پوستان آمریکا را در دسترس داشتم مطالعه کردم و پس از پیروزی انقلاب، به همراه خواهرم کوشیدیم در مکان‌های تفریحی بساط کتاب پهن کنیم.

---

غبیشی با اشاره به حضور در نمایشگاه‌های کتاب آبادان در محلی که امروز به «تئاتر شهر» معروف است، بیان کرد: در آن زمان، نمایشگاه‌هایی با حضور بسیجیان و سپاهیان برگزار می‌شد و عکس‌های شهدا و کتاب‌های متنوع به جوانان، نوجوانان و کودکان ارائه می‌شد تا اطلاعات عمومی و فرهنگی آنان افزایش یابد.

نویسنده کتاب ملاصالح ادامه داد: با اعزام به جزیره مینو و مسئولیت همسرم در روابط عمومی سپاه، فرصتی یافتم تا با تاسیس کتابخانه جزیره مینو، مفهوم تغذیه فکری جوانان با مطالعه‌کتاب را در عمل پیاده کنم. کتابخانه به دلیل متروکه بودن وضعیت خراب و نامرتبی داشت و با تمیزکاری، دسته‌بندی و موضوع‌بندی کتاب‌ها، فضایی جذاب برای جوانان و نوجوانان در کتابخانه فراهم کردم.

غبیشی افزود: با مشارکت بچه‌های سپاه پوستر کتابخانه منتشر شد و پس از این اطلاعیه مراجعه‌کنندگان بزرگسالان، کودکان و نوجوانان با استقبال زیاد به کتابخانه آمدند. سوال می‌کردند چه کتابی بخوانند و کنار هم می‌نشستیم و برایشان کتاب می‌خواندم. حتی در شرایط جنگ و با وجود بمباران‌ها و تخلیه بیشتر خانواده‌ها، تعدادی از جوانان همچنان به کتابخانه می‌آمدند و این علاقه‌مندی به کتاب در آن شرایط بسیار دل‌نشین بود.

این نویسنده خوزستانی گفت: متاسفانه در جریان بمباران‌های جنگ تحمیلی، کتابخانه جزیره مینو نیز از بین رفت.

 

گزارش : فریبا حیدرپور

نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !

ارسال دیدگاه
ارسال نظر
captcha
آخرین اخبار
ثبت جهانی ایذه از اهداف عالی و جمعی ماست.

ثبت جهانی ایذه از اهداف عالی و جمعی ماست.

معصومه رجبی زاده گفت ؛ انتظار میرود مدیریت ...
حضور دوباره  «اثر ایران» در شورای شهر ایذه

حضور دوباره «اثر ایران» در شورای شهر ایذه

چندی پیش خبری مبنی بر از بین رفتن اثر هنرمند ...
بهار در ادب فارسی

بهار در ادب فارسی

منوچهری دامغانی بزرگترین شاعر طبیعت گرای ...
هدف مان آشنایی مردم با  محصولات هنری سرامیک است

هدف مان آشنایی مردم با محصولات هنری سرامیک است

در حال حاضر محصولات ما برای کشور بحرین و ...