BAMDADZAGROSONLINE.IR
کد خبر : 505644
شنبه 12 مهر 1404 ، 22:33

من به زمان بیشتری نیاز داشتم تا این دختر را بفهمم، رنجی که آنتیگون تحمل می‌کرد باعث فهم موضوعی شده بود که اساسا خوشبختی وجود ندارد

به گزارش بامداد زاگرس آنلاین :ندا عزیزیه ،کارگردان تئاتر ،فوق دیپلم ارتباط تصویری از دانشگاه چمران اهواز شاخه شوشتر لیسانس موزه‌داری از مرکز آموزش عالی میراث فرهنگ فوق لیسانس پژوهش هنر از دانشگاه چمران اهواز شاخه شوشتراست

ندا عزیزیه را می‌توان یکی از چهره‌های پیگیر و خلاق تئاتر معاصر اهواز دانست. مسیر هنری او، روایتی است از یک جست‌وجوی پیوسته؛ از اجرای آثار بزرگ جهان تا خلق دنیاهای نو در قالب نمایشنامه‌نویسی.

سفر حرفه‌ای ندا روی صحنه تالار مهتاب اهواز و با اثری جسورانه آغاز شد: “صورت حساب پرداخت نمیشه” (۱۳۹۳) اثر داریو فو، طنزپرداز برنده نوبل. انتخاب چنین اثری برای یک کارگردان تازه‌کار، نشان از نگاه دقیق و جسارت او داشت. او یک سال بعد، در همان تالار، فضایی کاملاً متفاوت را با اجرای “پیکنیک در میدان جنگ” (۱۳۹۴) اثر فرناندو آرابال تجربه کرد؛ اثری که در ژانر تئاتر ابسورد جای می‌گیرد. این دو انتخاب اول، ریشه‌های عمیق علاقه او به تئاتر اروپا و نمایش‌های دارای بیانیه‌های اجتماعی قوی را نشان می‌داد.

---

پس از چند سال تجربه، ندا عزیزیه در سال ۱۳۹۷ با یک سال پربار، ابعاد جدیدی از توانایی‌های خود را به نمایش گذاشت. او در این سال همزمان دو پروژه بسیار متفاوت را مدیریت کرد:

“کسب و کار عجیب خانواده تواچ” (مغازه خودکشی)» در تالار شهر اهواز، که برای آن نه تنها کارگردانی، که بازی‌نویسی اثر ژان تولی را نیز بر عهده گرفت و نقش‌آفرینی مستقیم در خلق متن را تجربه کرد.
روی صحنه‌خوانی “خدای کشتار” اثر پرفروش یاسمینا رضا در تالار مهتاب، که بر دقت او بر دیالوگ‌نویسی و کشمکش‌های دراماتیک تأکید داشت.

در ادامه همین سال، او با “اسب های پشت پنجره” اثر ماتئی ویسنی یک، پا را از تالارهای رسمی فراتر گذاشت و تئاتر را به فضای عمومی‌تر کتابخانه ها برد و ارتباط مستقیم‌تری با مخاطبانش ایجاد کرد.

از سال ۱۴۰۰ به بعد، ندا عزیزیه به وضوح به سمت خلق آثار اصیل حرکت کرد. او دیگر تنها کارگردان یا مترجم افکار دیگران نبود، بلکه صدای خودش را پیدا کرده بود:

 

---

“افسانه پرکو” (۱۴۰۰) اولین نمایشنامه‌ای بود که به طور کامل از ذهن و قلم او روی صحنه تالار مهتاب رفت.
“شاماران” (۱۴۰۱) حاصل همفکری او با متین مهناپور بود و در تالار آفتاب اهواز اجرا شد. این اثر نشان داد که او برای غنی‌تر کردن جهان نمایشی‌اش، از همکاری با دیگر نویسندگان نیز استقبال می‌کند.

در تازه‌ترین اثر خود در سال ۱۴۰۴، ندا عزیزیه بار دیگر به سراغ یکی از ستون‌های ادبیات نمایشی جهان رفته است: “آنتیگون” سوفوکل. اما این بار نه با اجرای مستقیم، بلکه با اقتباسی شخصی از این اثر جاودان. اجرای این اثر در خانه هنرمندان اهواز، نقطه عطفی در کارنامه اوست؛ گویی که او پس از یک دهه تجربه در کارگردانی و نویسندگی، اکنون آماده است تا با اسطوره‌ها گفت‌وگو کند و روایت خود را از آنها ارائه دهد.

کارنامه ندا عزیزیه،روایت یک هنرمند خودساخته و جست‌وجوگر است. مسیری که از اجرای آثار بزرگان جهان آغاز شد، با کاوش در تئاتر خوانی و بازی‌نویسی ادامه یافت و به خلق آثار اصیل و حتی اقتباس از متون کلاسیک رسید. او با پشتکار قابل تحسین خود، بخشی از نفس‌های تئاتر زنده و پویای شهر اهواز است.

به بهانه اجرای نمایش آنتیگون با او گفتگویی داشته ایم :

آنتیگون از زاویه دید " نداعزیزیه " چگونه نمایشی است ؟

از همان ابتدا که با این متن مواجه شدم برایم سوال بود این دختر چرا میخواهد بمیرد، سرگذشت تلخی داشته اما به هر حال زندگی از هر چیزی نیرومند تر است، در دوران کرونا متن آنتیگون اثر آنویی را به همراه دوستان دورهمی خوانده بودیم و یه پادکست از آن ساختیم ، شخصیت کرئون بسیار جذاب تر از کرئون سوفوکل بود ، تمام تلاشش کرد موضوع را مخفی کند و آنتیگون را منصرف کنید اما موفق نشد آنتیگون بسیار اصرار داشت قضیه فاش بشود و فرمان مرگش صادر شود.  من همیشه خودم را جای نقش میگزارم واقعا اگر من جای او بودم با حرف های کرئون متقاعد می شدم ، من به زمان بیشتری نیاز داشتم تا این دختر را بفهمم، رنجی که آنتیگون تحمل می‌کرد باعث فهم موضوعی شده بود که اساسا خوشبختی وجود ندارد،  او پدرش را دیده بود که با تمام قدرتش نمی توانست آز تقدیرش فرار کند، یونانیان باستان معتقد بودند هر چه برای انسان مقدر باشد همان می شود ، مادرش را دیده بود که در سکوت به زندگی خود پایان داده بود. او می دانست آن نفرین خانوادگی دامن او را می گیرد و نمی تواند چیزی را تغییر دهد، بنابراین اجازه نمی‌دهد قصه زندگی اش فقط با اندوه پایان یابد. او با خاک کردن برادرش پرسش های بسیاری ایجاد می کند ، مرز میان قانون و وجدان ، مسئولیت اخلاقی افراد ، حقوق زن و بسیاری دیگر .

---

می ترسم از روزی که برسد و تئاتر نباشد

این کارگردان تئاتر در  خصوص اهمیت تئاتر در زندگی می گوید:نمی توانم دقیق به این سوال جواب دهم. برای من جهان بی تئاتر، با جهان تاریک و بی صدا تفاوتی ندارد. می ترسم از روزی که برسد و تئاتر نباشد. تاتر زنده است در یک بازه زمانی معین . ارسطو می گوید تئاتر برای سلامت روان خوب است چرا که باعث پالایش احساسات می شود ، در کتاب ریگ ودا که از کهن ترین متون هند و ایرانی است می گوید نمایش برای آموزش ادمیان خوب است. البته هر چه می گویم در مورد یک تئاتر خوب است بنابراین منظورم هر چیزی که نام تئاتر دارد نیست، تئاتری که درون مایه خوبی دارد و چیزی را در شما بیدار می کند ، تئاتری که قدرت دارد با مخاطب ارتباط عمیق احساسی ایجاد کند.

 

نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !

ارسال دیدگاه
ارسال نظر
captcha
آخرین اخبار
ثبت جهانی ایذه از اهداف عالی و جمعی ماست.

ثبت جهانی ایذه از اهداف عالی و جمعی ماست.

معصومه رجبی زاده گفت ؛ انتظار میرود مدیریت ...
حضور دوباره  «اثر ایران» در شورای شهر ایذه

حضور دوباره «اثر ایران» در شورای شهر ایذه

چندی پیش خبری مبنی بر از بین رفتن اثر هنرمند ...
بهار در ادب فارسی

بهار در ادب فارسی

منوچهری دامغانی بزرگترین شاعر طبیعت گرای ...
هدف مان آشنایی مردم با  محصولات هنری سرامیک است

هدف مان آشنایی مردم با محصولات هنری سرامیک است

در حال حاضر محصولات ما برای کشور بحرین و ...