به گزارش بامداد زاگرس آنلاین و به نقل از ایرنا : زندگی روزمره زنان در ایران بازتابی از تعامل پیچیده میان فرصتها و محدودیتهاست؛ فضایی که هم امکان رشد و مشارکت را فراهم میکند و هم با چالشهای ساختاری، اجتماعی و فرهنگی مواجهه است. زنان امروز با نقشهای متنوع در خانواده، محیط کار و جامعه، با واقعیتهایی روبهرو هستند که گاه محدودیتها را برجسته میکند و گاه توانمندیها و خلاقیتهای آنها را به نمایش میگذارد. تحلیل این واقعیتها نه تنها تصویری دقیقتر از وضعیت زنان ارائه میدهد بلکه نشان میدهد که قوانین، سنتها و فرهنگ عمومی چگونه زندگی روزمره آنها را شکل میدهند.
این ضرورت باعث شد تا پژوهش ایرنا در پروندهای با عنوان «زندگی روزمره زنان در ایران امروز؛ چالشها و فرصتها» به شناسایی و تحلیل وضعیت پیشروی زنان ایرانی در جامعه معاصر بپردازد. محورهای اصلی بررسی شامل حقوق قانونی و سیاسی، وضعیت اقتصادی، ابعاد اجتماعی و فرهنگی، سلامت و امنیت و نحوه نمایش زنان در رسانهها و فرهنگ عمومی است. با بهرهگیری از مصاحبهها، گزارشهای پژوهشی و دادههای میدانی، این پرونده تصویری جامع و واقعگرایانه از زندگی زنان امروز ارائه میدهد و مسیرهای احتمالی برای ارتقای مشارکت و توانمندسازی آنها را روشن میسازد.
نخستین گزارش در این زمینه، با عنوان «نابرابری درآمد و مشارکت اقتصادی زنان در استانهای ایران» است؛ مقالهای که به بررسی تأثیر نابرابری درآمد بر مشارکت اقتصادی زنان در ۳۱ استان کشور طی دوره زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ پرداخته است. گزارش پیشرو به بررسی حضور زنان در سینمای ایران پس از انقلاب میپردازد.
سیر پیشرفت زنان فیلمساز در سینمای ایران از ۱۳۵۷ تا امروز
پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، سینمای ایران دستخوش تحولات ساختاری، فرهنگی و اجتماعی بسیاری شد یکی از عرصههایی که تحرک قابل توجهی در آن مشاهده میشود حضور زنان در سینماست البته نه فقط به عنوان بازیگر بلکه به عنوان کارگردان، فیلمنامهنویس و روایتگر؛ اینکه زنان چگونه از موقعیتی بسیار کم و حاشیهای در دهه ۶۰ به جایگاهی فعال و تأثیرگذار در دهههای بعد رسیدهاند و چگونه روایتهای نو درباره زنان، خانواده، جنگ، اجتماع و مسائل جنسیتی توسط فیلمسازان زن شکل گرفته است، بخشی از روند مهم سینمای پس از انقلاب است.
زنانی که گامبهگام از ساختارهای مردسالارانه سینما عبور کردهاند و با خلق آثار شاخص نهتنها دیده شدهاند بلکه توانستهاند روایتهای تازهای بسازند. روایتهای نو زمانی شکل میگیرند که کسانی روایتگر باشند که پیش از آن صدایشان کمتر شنیده شده است. زنان فیلمساز در ایران این نقش را پذیرفتهاند و امروز پشت دوربین ایستادهاند تا قصههایی بگویند که پیش از آن گفته نشده بود.
یکی از کلیدواژههای این گزارش «وقتی زنان دیده میشوند» است یعنی زمانی که زنان در جایگاه تولید روایت مطرح میشوند، چه تغییراتی در سینمای ایران رخ میدهد چه مسائلی برجسته میشوند و چه آثار ماندگاری شکل میگیرد.
دهه ۱۳۷۰؛ تثبیت نگاه زنانه و ظهور نسل تازه
دهه ۷۰ دوره تثبیت سینمای زنان و شکلگیری نسل تازهای از فیلمسازان بود که با درک فضای اجتماعی جدید پس از جنگ به موضوعاتی چون عدالت جنسیتی، ازدواج، طلاق و موقعیت زن در ساختار سنتی پرداختند در این میان تهمینه میلانی با فیلمهایی مانند دو زن (۱۳۷۷)، نیمه پنهان (۱۳۸۰) و واکنش پنجم، به عنوان چهرهای شاخص از سینمای اجتماعی ایران شناخته شد.
شکلگیری موج فیلمهای اجتماعی با تمرکز بر طبقه متوسط به فیلمسازان زن فرصت داده تا از نگاه جنسیتی صرف عبور کرده و به دغدغههای انسانی و اخلاقی عامتر بپردازند.
در کنار او، فریال بهزاد با فیلمهایی چون طعم شیرین خیال، هرچند کمتر در مرکز توجه قرار گرفت اما در مسیر تثبیت سینمای زنان سهم داشت. همینطور رخشان بنیاعتماد در این دهه با آثاری چون نرگس (۱۳۷۰) و روسری آبی (۱۳۷۳) مفهوم تازهای از زنِ درگیر مناسبات طبقاتی را مطرح کرد.
دهه ۷۰ را میتوان دورهای دانست که زنان فیلمساز دیگر نه فقط بهعنوان استثنا بلکه بهعنوان بخشی از جریان اصلی سینمای ایران شناخته شدند. حضور آنان در جشنوارههای داخلی و بینالمللی افزایش یافت و بهویژه بنیاعتماد و میلانی در مسیر دریافت جوایز و نقدهای جدی تصویر زن ایرانی را به سطح جهانی بردند.
دهه ۱۳۸۰؛ تنوع ژانر و ورود به جریان حرفهای تولید
در دهه ۸۰ زنان فیلمساز از حاشیه سینمای اجتماعی به بدنه حرفهای سینما گام نهادند. سینمای ایران در این دوره شاهد ورود نسل تازهای از زنان بود که از تجربه دستیار کارگردانی و فیلمنامهنویسی وارد مرحله کارگردانی شدند.
در میان آنان منیژه حکمت با فیلم زندان زنان (۱۳۸۰) نگاهی بیپرده به ساختارهای انضباطی و تبعیضهای اجتماعی داشت و اثری ماندگار در حافظه سینمای اجتماعی ایران ثبت کرد. پریسا بختآور با دایره زنگی (۱۳۸۶) و تهمینه میلانی با واکنش پنجم نیز چهره زن معاصر در شهر مدرن را بازآفرینی کردند.
در همین دوره افزایش حضور زنان در سمتهای فنی مانند تدوین، طراحی صحنه و تولید نشان داد که «سینمای زنان» دیگر فقط در مقام کارگردان تعریف نمیشود. از سوی دیگر شکلگیری موج فیلمهای اجتماعی با تمرکز بر طبقه متوسط به فیلمسازان زن فرصت داد تا از نگاه جنسیتی صرف عبور کرده و به دغدغههای انسانی و اخلاقی عامتر بپردازند.
دهه ۱۳۹۰؛ تثبیت جهانی و بازتعریف زن ایرانی
دهه ۹۰ را میتوان دوران شکوفایی و اعتبار جهانی زنان فیلمساز دانست. در این دوره فیلمسازانی چون نرگس آبیار با آثار درخشان شیار ۱۴۳ (۱۳۹۲) و شبی که ماه کامل شد (۱۳۹۷) توانستند هم در سطح جشنوارههای جهانی بدرخشند و هم در میان مخاطبان داخلی محبوب شوند نگاه آبیار به زن تلفیقی از مادرانگی، ایثار و قدرت اجتماعی است که با زبان شاعرانه و تصویری بیان میشود.
همزمان مونا زندی حقیقی با فیلم نفس، و آیدا پناهنده با ناهید و تیتی، وجه مدرنتری از زن را در جامعه معاصر به نمایش گذاشتند. در کنار آنان تینا پاکروان با آثاری مانند نیمه شب اتفاق افتاد و لسآنجلس تهران، تلاش کرد میان سینمای اجتماعی و مخاطبپسند پلی تازه بزند.
در این دهه تنوع ژانری در آثار زنان فیلمساز به اوج رسید؛ از درامهای اجتماعی و عاشقانه تا فیلمهای تاریخی، جنگی و حتی معمایی. همین گسترش موضوعی سبب شد زنان فیلمساز بخش قابل توجهی از تولیدات سینمای ایران را در اختیار بگیرند و در جشنواره فجر و دیگر رویدادها حضوری پررنگتر داشته باشند.
دهه ۱۴۰۰؛ گذار از محدودیتها به خودبیانگری فرهنگی
در سالهای آغازین دهه ۱۴۰۰ نسل تازهای از زنان فیلمساز با نگاهی آزادتر و تجربهگرایانه وارد میدان شدهاند. آنان برخلاف نسلهای پیشین که دغدغه اصلیشان نقد تبعیض یا احقاق جایگاه زن بود اکنون بیش از هر چیز در پی بیان فردیت و هویت هنری خود هستند.
کارگردانان جوانی که در این دهه ظهور کردهاند با تلفیق رسانههای نوین، تولید مستقل و پلتفرمهای آنلاین فضای تازهای برای روایتهای زنانه ایجاد کردهاند. حضور چشمگیر فیلمهای زنان در جشنوارههای اخیر فجر و حتی در پلتفرمهای بینالمللی نشانهای از تداوم روند رو به رشد این جریان است.
شاخصهای کمی و کیفی؛ از حضور محدود تا مشارکت موثر
بررسیها نشان میدهد که در سال ۱۳۶۰ کمتر از پنج زن در مقام کارگردان در سینمای ایران فعالیت داشتند اما این رقم تا اواخر دهه ۱۳۹۰ به بیش از ۷۰ نفر رسید. سهم زنان در مقام فیلمنامهنویس نیز از حدود ۳ درصد در دهه ۶۰ به نزدیک ۲۵ درصد در دهه نود افزایش یافته است.
اما رشد کمی تنها بخشی از ماجراست از منظر کیفی حضور زنان در سینمای ایران با تحول در مضمون، فرم و زاویه نگاه همراه بوده است. اگر در دهه ۶۰ تمرکز بر خانواده و نقش مادری بود، در دهه ۷۰ موضوعات عدالت، طلاق و هویت فردی مطرح شد. در دهه ۸۰ زنان به طبقه متوسط شهری و بحرانهای اخلاقی پرداختند و در دهه ۹۰ با زبانی جهانیتر تجربههای انسانی و اجتماعی را به تصویر کشیدند.
سینمای زنان ایران امروز در مرحلهای ایستاده است که از یک «جریان در حال ظهور» به یک «واقعیت تثبیتشده» تبدیل شده است.
از سوی دیگر افزایش جوایز ملی و بینالمللی کسبشده توسط فیلمسازان زن گواهی است بر ارتقای سطح فنی و محتوایی آثار آنان. در همین راستا در جشنواره فیلم فجر طی یک دهه اخیر بیش از ۳۰ نامزدی در رشته کارگردانی و فیلمنامهنویسی به زنان اختصاص یافته است آماری که پیش از دهه ۱۳۹۰ سابقه نداشت.
چشماندازها و چالشها
سینمای زنان ایران امروز در مرحلهای ایستاده است که از یک «جریان در حال ظهور» به یک «واقعیت تثبیتشده» تبدیل شده است. با این حال مسیر پیشرو همچنان با چالشهایی همراه است از محدودیتهای اقتصادی و تولیدی تا موانع ساختاری در جذب سرمایهگذار و توزیع فیلمهای زنان در شبکه اکران.
از سوی دیگر با رشد تولیدات مستقل و حضور در پلتفرمهای دیجیتال زنان فیلمساز فرصت یافتهاند تا از وابستگی به نظام رسمی تولید رهایی یابند و روایتهای شخصیتر و آزادانهتری ارائه کنند. این روند بهویژه در میان فیلمسازان دهه ۷۰ و ۸۰ متولد نشانهای از شکلگیری نسل تازهای از زنان فیلمساز مستقل است که به جهان مخاطب جهانی میاندیشند.
به نظر میرسد آینده سینمای زنان ایران در گرو تلفیق تجربه و جسارت باشد تجربه نسلهای پیشکسوتی چون رخشان بنیاعتماد و پوران درخشنده و جسارت نسلی که از مرزهای جنسیت عبور کرده و به هویت هنری میاندیشد. اگر سیاستگذاری فرهنگی کشور در مسیر حمایت از تولیدات زنان و گسترش فرصتهای برابر ادامه یابد سینمای ایران میتواند شاهد دورهای تازه از بلوغ هنری و فرهنگی در روایتهای زنانه باشد روایتی که نه در حاشیه بلکه در متن تاریخ سینمای ایران جای دارد.
مسیر زنان فیلمساز در ایران از ۱۳۵۷ تا امروز روایتی از صبر، استمرار و خلاقیت است از آغاز محتاطانه در دهه ۶۰ تا تثبیت حرفهای در دهه نود و حضور بینالمللی در دهه ۱۴۰۰ زنان توانستند سهمی پایدار در توسعه فرهنگی کشور داشته باشند. اکنون سینمای ایران نه تنها از نگاه آنان بهرهمند است بلکه بخش مهمی از هویت معاصر خود را مدیون همین نگاه زنانه انسانی و اخلاقی است.
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه