پدیده ای نوین به نام دختر ابزاری

 بامداد زاگرس آنلاین -هوشنگ نوبخت: در این که طی چند سال اخیر به اندازه پنجاه سال از لحاظ ساختار اجتماعی، فرهنگی و بسیاری حوزه های دیگر دچار تغییر و تحول اساسی در کشور شده ایم، امری واضح و غیرقابل انکار است.

چه کسی تصور می کرد که هر آنچه تا همین چند سال قبل، برای جامعه ایرانی، هویت و ارزش تلقی می شد به یکباره به پدیده ای بی ارزش تبدیل شود به گونه ای که گویی اصلا وجود نداشته است.
ریشه این که چرا این همه تحول عموما ناخوشایند و این همه شکاف طبقاتی و بین نسلی در ساختار فرهنگی، اجتماعی و نگرشی ما پدیده آمده بحثی اصولی، علمی، شناختی و البته شفاف است که شوربختانه تاکنون به دلایل و ملاحظات مختلف بدان پرداخته نشده است.
مباحث گوناگونی که سعی خواهم کرد با اندک سوادی که در این حوزه دارم و با نگاهی، بی طرفانه، رسانه ای و میدانی به گزینه هایی از آن ها بپردازم.
پدیده ای که اخیرا در سطح شهرهای بزرگ و به خصوص اهواز شاهد هستیم، استفاده ابزاری از دختران جوان و گاه نوجوان است که می تواند تبعات بسیار ناخوشایندی برای مادران فردا و خانواده هایشان به بار بیاورد و ضرورت دارد که به دور از افراط و تفریط بدان پرداخته شود و راه حل مناسب و معقولی برای آن لحاظ گردد.
اصطلاح دختر آزاری را بارها و سال ها در چالش های عموما اجتماعی چند دهه پیش شنیده بودیم اما من می خواهم از پدیده ای نوین به نام دختر ابزاری استفاده کنم که در آن، خیلی از کاسب کاران، با همان نگاه مادی و ابزاری به تجارت، اقدام به استخدام دختران جوان می کنند و با درخواست شرایطی نامطلوب از جمله نداشتن حجاب و گاه عبور از عفاف, آن ها را بزک کرده و به عنوان یک ابزار جذب مشتری از آن ها بهره می برند.
حضور این تیپ دختران معروف به نسل z با آرایش های غیر متعارف، تتوهای غیر مرسوم و گاه سیگاری بر لب را می توان جلوی اکثر کافی شاپ ها، قهوه خانه ها و فروشگاه های بزرگ دید که تنها وظیفه شان، نشستن در منظر عموم،  سرو کله زدن با مشتری ها و جذب آن هاست.
این که نگاه تاریخی، هویتی، خانوادگی، قومی، ملی و دینی ما چه قدر به این پدیده ناخوشایند اجتماعی نزدیک است را باید با کمی کنکاش در تاریخ و تمدن کشورمان و تفاوت آن با خیلی از نقاط دنیا جستجو کرد.
آیا می توان هضم کرد و پذیرفت که یک مرد ایرانی  که در طول تاریخ برای ناموس وحفظ حریم خانواده اش همیشه جان داده  را این قدر بی تفاوت فرض کرد که دختر یا خواهر نوجوان خود را جهت جذب چند مشتری به پای یک قرارداد تنها چند میلیونی بنشاند که عواقب آن بنیان یک نسل را به خطر می اندازد؟
امید است که هم خانواده ها بیش از پیش مراقب فرزندان خود در مقابل این همه هجمه و پدیده های خطرناک نوین اجتماعی باشند و هم ساختارهای حاکمیتی همچون آموزش و پرورش، ورزش و جوانان، نهادهای متولی فرهنگ و مهمتر از همه. سانه ها و مراکز دانشگاهی با استفاده از چهره های شاخص علمی، اجتماعی و تاثیرگذار  به چرایی چنین پدیده هایی بپردازند و بستری فراهم آورند که یک دختر نوجوان یا جوان هموطن بهانه ای نداشته باشد که به خاطر تنها اندکی درآمد یا نبود کار مناسب و مهمتر از آن شکاف همه جانبه عمیق با نسل والدین خود مجبور شود که جسم و روح خود را به عنوان یک ابزار در اختیار یک کاسب و مشتریانش قرار دهد.

*کارشناس ارشد علوم اجتماعی