بامداد زاگرس آنلاین: فاطمه کرمی سلیمانی زاده متولد فروردین ۱۳۶۴ است ،او که در دانشگاه ، کارشناسی مدیریت امورفرهنگی را فرا گرفته ، چند سالی است که به سرایش شعر می پردازد کرمی سلیمانی زاده گفت؛ علاقه من به شعر زمانی شروع شد که پدرم و خواهرم - که خود نیز در سرایش شعر دستی بر آتش دارند -من را به سرودن شعر تشویق می کردند
وی گفت ؛ در ۱۱ سالگی نخستین شعرم را سرودم ، فاطمه کرمی سلیمانی زاده تخلص " ف مثل فاطمه" برای اشعار خود برگزیده است
در ادامه یکی از شعر های او را که در پاییز ۹۸ سروده است می خوانید:
باتبر،مابغضهارایک به یک باهم شکستیم
بغض آخرمانداما، ما کمر بر خنده بستیم
آن تبرباقصدتهمت، دست بغض آخری ماند
پای حکم قاضی دل،بت بجایمان قسم خواند
مانقابی جنس سیلی،سرخ برچهره کشیدیم
زیر رنگ آتشینش شوری غم را چشیدیم
مابه قصدو با اراده آخرین بت را نکُشتیم
دربلاخیزان میدان،نه جلوی صف،نه پُشتیم
مابلاتکلیف و گیجیم با نقابی جنس خنده
جام حسرت سرکشیدیم،زهری ازخنجرکُشنده
هم زمانمان هدر رفت، هم تمام خنده هامان
هم جوانی باتبر رفت،مثل آب خوردن آسان
ماازابراهیم و درسش قصه ی بت راشنیدیم
نه درآتش گُل فشاندیم، نه سرعادت بُریدیم
نه تمام معبد دل خالی از بتها شد آخر
نه ازآسمان صدای قوچ و حَملی آمدازسر
نه خدارا یارخواندیم، نه خلیل خالق هستیم
مافقط درجازدیم و توبه ی خود را شکستیم
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه