بامداد زاگرس آنلاین - نرگس سبزی پور: هیچگاه گمان نمی کردم که شاد و بانشاط بودن، خندیدن از ته دل و خوشحالی کردن، هم میتواند دشوار باشد.اینروزها سختترین کار دنیا شادبودن و خوشحالماندن است.الکی خوشترین آدمها نیز اینروزها بندرت میخندند.سال بیمار ۹۹ با تمام فجایع غمانگیزش به پایان رسید و سال بیمار جدیدی آغاز گردید.ا
اعتراف میکنم که در روزهایی که گذشت اصلا حس و حال روحی خوبی نداشتم و بسیار تلاش کردم از زاویه دیگری به شروع سال جدید و تعطیلات نوروزی بنگرم و حتی متفاوت رفتار کنم.آخه ما آدمهای صاف و ساده حال دلمون عجیب گره خورده به احوال دیگران و انرژیمون رو از محیط و آدمهای اطرافمون میگیریم.وقتی فضا و آدمهای اطرافمون غرق در خوشبختی و آرامش هستند،
انرژی ما مضاعف میشه،باتریمون شارژ میشه، دلمون گرم میشه و چراغ خنده روی لبمون روشن میشه.امان از وقتی که فضا سنگین و غمبار و خفه کننده باشه،وقتی دیوار کوچه و خیابانهای شهر پر از پارچه های سیاه ترحیم پر کشیدن مادری مهربان،پدری زحمتکش،خواهری دلسوز،برادری باوفا و عزیزیدوستداشتنی باشه،
وقتی مردم شهر بدون امکانات و حمایتهای دولتی رها شده تنها در نبردی تن به تن با غول کرونا باشند، وقتی سفرهها خالیتر از جیبها و اوضاع اقتصاد و معیشت بی رونق تر از کسب و کارها باشه، وقتی در هر خانواده ایرانی جوان مجرد افسرده، تحصیلکرده و جویای شغل هست که هیچ امیدی به آینده ندارد.و صدها هزار مورد دیگر..به نظرتون برای کسی انرژی مثبت باقی میمونه؟ هرچه بوده و هست به سرعت بخار میشه دود میشه به فنا میره.
البته ما بچههای نسل گذشته بچههای انقلاب ، بچههایجنگ بنابر تجارب سخت فراوانی که داشتیم، همیشه امید به آینده در دلمون زنده است.مثه یه ساختمان با طبقاتی به تعداد سالهای عمرمان بارها فرو ریخته ازنوع مستحکم تر از قبل ساخته میشویم.حسادت نورزید سیستم ژن مون خوبه
و ناگفته نماند بنده آدم مثبت اندیش و امیدواری هستم و تلاش میکنم روحیه ام را حفظ کنم و همیشه بهترینها را با دیگران به اشتراک بگذارم ولی بلاخره پیش میاد گاهی کنترل سخت میشه ..
"به امید روزهای روشن برای ایران و ایرانی"
دانم سرآرد غُصه را رنگین برآرد قِصه را.. حافظ
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه