پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
BAMDADZAGROSONLINE.IR
کد خبر : 233531
یکشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۱ ، 19:21

این استاد فلسفه با بیان اینکه باید اصول و معیارهایی نظیر اصل عدالت وجود داشه باشد تا افراد و جریانات بر اساس آن اصول و معیارها شناخته شوند، توضیح داد: درواقع ما جریانات را با عدالت می‌سنجیم اما عدالت را با جریانات نمی‌سنجیم. درواقع باید همیشه حقایق متعالی و استعلایی وجود داشته باشد.

به گزارش بامداد زاگرس آنلاین و به نقل از ایسنا:یک استاد فلسفه با بیان اینکه خطایی که توسط قدرت سیاسی انجام شد این است که «سردار سلیمانی» را مال خود کرد، به طوری که گویی او متعلق به یک جریان سیاسی خاص است، گفت: سردار سلیمانی متعلق به هیچ جناح سیاسی نیست بلکه او یکی از فرزندان سلحشور این کشور است.

دکتر بیژن عبدالکریمی ، اظهار کرد: در ابتدا باید یک انتقاد کلی به جامعه کنم چراکه در جامعه ما همه چیز به شدت سیاسی است. به شدت در جامعه ما همه چیز بوی سیاست می‌گیرد و جامعه از سیاست در معنای عوامانه‌اش تاثیر پذیرفته است. باید جامعه، نخبگان و قدرت سیاسی بکوشند ارزش‌های متعالی و حتی فراتر از آن یعنی جریان‌های سیاسی را برای جامعه حفظ کنند.

این استاد فلسفه با بیان اینکه باید اصول و معیارهایی نظیر اصل عدالت وجود داشه باشد تا افراد و جریانات بر اساس آن اصول و معیارها شناخته شوند، توضیح داد: درواقع ما جریانات را با عدالت می‌سنجیم اما عدالت را با جریانات نمی‌سنجیم. درواقع باید همیشه حقایق متعالی و استعلایی وجود داشته باشد.

وی معتقد است که «سنجیدن ارزشها بر اساس جریانات سیاسی» خطایی است که در جامعه ما توسط اکثر قریب به اتفاق جریانات سیاسی و اجتماعی به شدت انجام می‌شود، حال آنکه این امر برای جامعه بسیار خطرناک است چراکه نهایتا منجر به افزایش شکاف‌های اجتماعی می‌شود و در این شرایط افراد ارزش‌های مشترکی با یکدیگر نخواهند داشت که بتوانند پیرامون آنها با یکدیگر گفت‌وگو کنند.

عبدالکریمی با عنوان اینکه خطایی که توسط قدرت سیاسی انجام شد این است که سردار سلیمانی را مال خود کرد، ادامه داد: یعنی گویی سردار سلیمانی متعلق به یک جریان سیاسی خاص است درحالی که هیچ کس حق ندارد او را مصادره کند و چون قدرت سیاسی سردار سلیمانی را به عنوان یک قهرمان و سردار ملی و سرباز وطن که جانش را در راه ایران و دفاع از مرزهای ایران گذاشت مال خود کرد، جریاناتی که در موضع مخالفت و نقادی این قدرت سیاسی حاکم بودند نیز ارزش‌های سردار سلیمانی را مورد انکار قرار دادند تا آنجا که حتی ناآگاهانه و نابخردانه او را تروریست دانستند و یا او را یک سرباز در جهت بسط هلال شیعی دانستند در حالی که اینها تعابیر نادرستی است.

این استاد فلسفه افزود: سردار سلیمانی متعلق به هیچ جناح سیاسی نیست. او فرزند این کشور است و بیش از هرچیز برای ایران و دفاع از مرزهای این کشور جان خود را گذاشته است. او معتقد بود وقتی از مرزهای این کشور دفاع می‌کند درواقع از همه فرزندان این کشور دفاع می‌کند، او فقط خواهان دفاع از مرزهای کشور برای دختران با حجاب نبود بلکه  دختران بی حجاب را نیز فرزندان این کشور می‌دانست.

وی در بخش دیگر سخنان خود با بیان اینکه ما طی این ۴۳ سال وجود «دیگری» را در کشور نادیده گرفتیم، خاطر نشان کرد: در طول این سال‌ها قدرت سیاسی  و گفتمان انقلاب وجود دیگری را نادیده گرفته است. قدرت سیاسی درک نکرده است که ما در ایران  با یک ملت متکثر و دوقطبی مواجه‌ایم. در این کشور تکثرهای قومی و مذهبی و شیوه زیست متعدد و متکثر وجود دارد. قدرت سیاسی فقط بر روی مقوله وحدت تکیه دارد در حالی که مقوله کثرت نیز مهم است. از سوی دیگر بسیاری از اپوزیسیون‌ها بر روی کثرت دست می‌گذارند و مقوله وحدت را نادیده می‌گیرند. ما نیازمند ایده‌هایی هستیم که به ما در نیل به «وحدت در کثرت» و «کثرت در وحدت» کمک کنند.

عبدالکریمی با بیان اینکه در حال حاضر شخصیت‌هایی مثل سردار سلیمانی وجود ندارند تا در جهت وحدت بخشی به ملت کمکی کنند، تاکید کرد: آنچنان که تشییع جنازه این سردار نیز نشان داد مردم صرف نظر از جریانات سیاسی به این سردار احترام گذاشتند و این امر نشان داد مردم می توانند تشخیص دهند این سرباز وطن جانش را برای وطن گذاشته است. با این حال متاسفانه باز گفتمان انقلاب و حاکمیت خواست او را مصادره کند و این رویه‌ای غلط است که همیشه انجام شده و شهدای این ملت مشخصا توسط یک جریان مصادره شده است.

این استاد فلسفه در عین حال یاد آور شد: نمی توان در زمینی بازی کرد که خط کشی نشده است، ما باید خطوطی را ترسیم کنیم و خطوطی که ترسیم می‌کنیم باید مورد پذیرش عام باشد. باید بتوانیم حول حفظ استقلال ایران، عدم تجزیه ایران و حفظ  منافع ملی کشور با سلایق و گرایشات گوناگون وحدت ببخشیم.

وی در پایان سخنان خود توصیه کرد: باید وجود دیگری را به رسمیت بشناسیم و هر دو قطب اجتماعی جامعه ما باید وجود قطب مقابل را به رسمیت بشناسند. هر یک از دو قطب اجتماعی باید بپذیرند که افرادی در این جامعه هستند که شیوه زیست آنها متفاوت است. ما چاره‌ای جز وفاق ملی و گفت‌وگو نداریم. امنیت ملی ما در پرتو گفت‌وگو و همدلی ما است اما متاسفانه گروهی در جامعه هستند که حتی من فکر می‌کنم نفوذی باشند چراکه نمی‌خواهند این کشور روی صلح و آرامش و وفاق را ببیند چراکه با اقدامات و سخن‌هایی جاهلانه و مقرضانه بنزین بر روی آتش می‌ریزند.

 

نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !

ارسال دیدگاه
ارسال نظر
captcha
آخرین اخبار