به گزارش بامداد زاگرس آنلاین و به نقل از عصر ایران : "مدیر مدرسهای در قبال هزینهی ثبت نام و لباس قبول کرده که مادر دانشآموز در امور نظافت مدرسه کمک کند."
متخصصان فضای مجازی و آنها که سازمان مللوار فقط اظهار تاسف بلدند، براین باورند که انجام کار خدماتی به ازاء هزینه ثبت نام دون شأن خصوصا یک مادر است. یعنی اگر ولیِ دانشآموز، مرد/ پدر بود، احتمالا واکنش کمتری به این ماجرا نشان میدادند. احتمالا نظافت مدرسه را مثل رنگآمیزی کلاسها، تعمیر کولرها، ترمیم در و پنجرهها و میزها صرفا یک "کار" میپنداشتند که باید کسی انجام بدهد و اگر پدر دانش آموزی از عهدهاش برمیآید چه بهتر. اما لفظ "مادرِ دانشآموز" بودن با ایجاد قدرت همحسی این گزاره را توهینآمیز جلوه میدهد. انگار زنان بعد از مادر شدن، قدیس میشوند. آیا جامعه میتواند به پای این قدیسان پول بپاشد تا مجبور نباشند کار کنند؟ (همین قدر دور از واقعیت)
مساله من این است. ما میدانیم فرآیند آموزش در کشور ما برای خلاف شعارها و قوانین رایگان نیست. حداقل برای خرید لباس و کیف و کفش و لوازمالتحریر و کتاب و اینترنت باید هزینه کرد. اگر والدین نتوانند این هزینهها را بپردازند شما به عنوان مدیر مدرسه چه میکنید؟
راه اول که به عنوان معلم سالها در مدارس شاهدش بودم عدم ثبت نام است.
راه دیگر این است که مادر دانشآموز قصهی ما پیشنهاد داده و مدیر هم پذیرفته. اینکه کاری انجام دهد و پولی بگیرد. آیا دون شأن اوست؟ آیا در تمام کشورهای دنیا افرادی زندگی خود را از راه کارهای خدماتی تامین نمیکنند؟ کار زشتی میکنند؟ آیا کسی که هیچ مهارت، تخصص و توانایی دیگری ندارد باید از گرسنگی بمیرد یا تحصیل را کنار بگذارد، اما زیر بار شغل خدماتی نرود؟ حواستان هست دارید به هزاران انسانی که از راه خدمات ارتزاق میکنند این پیام را میدهید که شغلشان توهین آمیز است؟ پس چه کار کنند؟ منتظر یارانه باشند؟ خرج زندگیشأن را شما میدهید؟
من بیش از هرچیز به توانمندسازی زنان فکر میکنم. اتفاقا مادری که حاضر است کار خدماتی انجام دهد اما دختر/پسرش به مدرسه برود انسان ارزشمندی است. حداقل این راه را بر رویش نبندیم. به جایش به این فکر کنیم چطور زنان بیشتری را توانمند کنیم، کار یادشان بدهیم، مدارس، مراکز فنی و حرفهای، بهزیستی، شهرداریها، تشکلهای مردم نهاد چطور میتوانند کمک کنند یک زن هنری بیاموزد تا با آن زندگیاش را تامین کند.
برکنار کردن مدیر و سوگواری و آه و ناله و نفرین، شکم این مادر و بچههایش را سیر نمیکنند. برایشان لباس و کتاب و سقف نمیشوند. وقتی کودک همسری را تبلیغ میکنید حواستان باشد که این زن الزاما یک سرپرست درست و حسابی پیدا نمیکند. یک روز، سالها بعد، وقتی کسی نبود که زندگیاش را تامین کند شما جز اظهار تاسف و هیاهوی مجازی کار دیگری برایش نخواهید کرد. زنان را توانمند کنیم. دختران! لطفا توانمند شوید.
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه